سفارش تبلیغ
صبا ویژن


ارمغانی از شرق کشور......گل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شما

خاطره ای زیبا از لسان پدر شهید سید مجتبی حسینیگل تقدیم شما

زمان جنگ پسرم سنی نداش اما مثل خیلی از نوجوانانی

که دم مسیحایی امام دلشان را به تلاطم انداخته بود.گل تقدیم شما

 به این در و آن در می زد برای رفتن به جبهه. رفته بود

سپاه بلکه یک جوری قبولش کنند بی فایده بود. شاید از

 کاروان شهدای دفاع مقدس جا ماند اما تمام تلاش خودش

را کرد تا از قاقله شهیدان جا نماند در همان ایام خوابی دیدم

خواب عجیبی که سالها بعد تعبیرش برایم آشکار شدگل تقدیم شما

آن زمان شهدا را از جنوب یا غرب کشور می آوردند گل تقدیم شما

اما من در عالم خواب دیده بودم، تابوت شهیدی را از

شرق کشور برایم به ارمغان می آورندگل تقدیم شما

اما نمیداستم این شهید میوه ی دلم سید مجتبی استگل تقدیم شما

 با سپاس فراوان از پدر بزگوار  شهید سید مجتبی حسینیگل تقدیم شما

برای سلامتی و تعجیل فرج آقا امام زمان عج .... صلوات





تاریخ : جمعه 93/12/1 | 6:30 صبح | نویسنده : سیما رمضانیان | نظر



خاطرهای سبز و زیبا از شهید سید مجتبی حسینی

تمام خانه‌ها باید فاطمه داشته باشد!گل تقدیم شما

 

 

خاطره‌ای سبز و زیبا از شهید سید مجتبی حسینیگل تقدیم شما

سید مجتبی نام مبارک «سیده فاطمه» را انتخاب کردگل تقدیم شما

با اینکه می دانستم در دلش عشق  به مادرش حضرت

فاطمه زهرا(س) موج می زد ولی فکر نمی‌کردم اسم

دخترش را فاطمه بگذارد چون.....گل تقدیم شما

 

زهرا باباپور «مادر شهید سید مجتبی حسینی» روایت می‌کند:

سید مجتبی عاشق و شیفته حضرت زهرا (س) بود و هرگاه

نام مبارک فاطمه(س) را می‌شنید، شور و احساس عجیبی به

 او دست می‌دادگل تقدیم شما


روزهایی نمانده بود که دیگر سید مجتبی داشت بابا می‌شد

خیلی دوست داشت اولین فرزندش دختر باشد بالاخره او

هم پدر شد و خداوند سیده‌ای زیبا به او اهدا کردگل تقدیم شما


وقتِ نامگذاری فرزندش رسید، سید مجتبی

نام مبارک «سیده فاطمه» را انتخاب کرد، با اینکهگل تقدیم شما

می‌دانستم در دلش عشق به مادرش حضرت

فاطمه زهرا(س) موج می‌زد ولی فکر نمی‌کردم

 

اسم دخترش را فاطمه بگذارد، به او گفتمگل تقدیم شما

سید مجتبی؛ اسم من زهرا است، اسم خواهرت

سیده فاطمه است و اسم یکی از خواهرزاده‌گل تقدیم شما

هایت هم فاطمه است. یعنی ما در خانه‌مان سه

فاطمه و زهرا داریم. چرا اسم دخترت را فاطمه گذاشتی؟



 

سید مجتبی با تمام احترامی که برایم قائل بودگل تقدیم شما

با تعجب رو به من کرد و گفت:مادر جان

کلامت صحیح است ولی هر خانه‌ای باید فاطمه

داشته باشد، هر منزلی نیازمند فاطمه است. تو

دوست داری بدون فاطمه زندگی کنی  ؟فاطمهگل تقدیم شما

از احتیاجات اولیه زندگی ماست. همه فکر و

ذکرمان باید با نام و یاد فاطمه باشد.گل تقدیم شما

نویسنده: سجاد پیروزپیمانگل تقدیم شما

برای سلامتی و تعجیل فرج آقا امام زمان عج .... صلوات





تاریخ : جمعه 93/12/1 | 6:20 صبح | نویسنده : سیما رمضانیان | نظر


در خواست مادر .....گل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شما

هیج وقت یادم نمی‌رود آن روزی را که *مادرم عاجزانه*ازسید

*مجتبی*خواست تماسی  بگیرد تا برایش کاری بکنند و نرود

 اما سید گفت: اگه من با *پارتی بازی*کاری کنم که نرم، به جای من

 یه جوون دیگه میره مگه *اون جوون*نیست مگه اون مادر نداره

برای سلامتی و تعجیل فرج آقا امام زمان عج .... صلوات





تاریخ : جمعه 93/12/1 | 5:59 صبح | نویسنده : سیما رمضانیان | نظر

خاطره ای از دوست و هم رزم شهید در حوزوی

( حجت السلام حاج جابر قادری )


 سلاله ی زهرا، شهید عاشورا، حسین رسیده به کربلا،

سید شده در رهش فدا گفت: من نمی خونم بچه ها

خوششون بیاد می خونم خدا خوشش بیادگل تقدیم شما

حرف دل راوی، حتما خدا از خواندن سید ما

خوشش اومد که به این زیبایی بال پرواز به او دادگل تقدیم شما

به نام خداوند شهیدانگل تقدیم شما

آمدم خدمت یکی از رفقای سید شهید سراوان

 رفیقی که هر وقت در خصوص سید با هم صحبت میکنیم، گل تقدیم شما

بغض گلو و اشک ریز کنار صورتش نگاه من را معطوف

 میکند. شاعر شعری که وقتی با صدای قشنگش برایمان

می خواند دلمان را میبرد شب سوم محرم سال 87    شعر


 زیبایی که در لحظات شهادت سید مجتبی سروده شدگل تقدیم شما

عرض سلام کردم خدمت حجت الاسلام قادری و بعد

بی مقدمه رفتم سر اصل مطلب، خاطره ای از دوست برای

 دوست. حاج آقا سرش و انداخت پایین و سکوت کرد.گل تقدیم شما

نمیدونم داشت به چی فکر میکرد اما حدس من این بود

 که داشت کتاب قطور خاطراتش و با سید ورق

میزد تا ما رو با چند تا خاطره ناب بدرقه کندگل تقدیم شما


نگاهش به نگاهم خیره شد، من هم سریع قلم و

 به دست گرفتم تا مکتوب کنم. بسم الله حاج آقا

بادرود و سلام بر بنیان گزار انقلاب امام روح الله و

 رهبر عزیز و فرزانه و همه شهیدان این مرز و بوم

خاطره ای که برای شما از سید نقل میکنم نکته ی

  اخلاقی بسیار مهمی به همراه دارد گل تقدیم شما

امیدوارم قابل استفاده عموم باشد. شب عاشورا

 یک سال قبل از عروج سید طبق معمول هر سال هیأت

عاشوریان مشغول مدیحه سرایی بودم و واحد سنگینیگل تقدیم شما

 داشتم میخواندم. ناگهان دیدم یکی اومده کنارم میگه آقا جابر

 امکانش هست ماهم برای ارباب بخونیم....؟ نگاه کردم دیدم


 سید مجتبی است. خوب میدونستم سید مداح و ذاکر اهلگل تقدیم شما

بیت بود اما چون بیشتر نوحه ی سنتی می خواند و صدای

 نرمی داشت برا این جلسه که به شور خاصی رسیده بودگل تقدیم شما

مناسب نبود. اما دلم نیومد بگم نه و مجلس و تقدیم کردم.

 یادش بخیر، وسط واحد سنگین ما یه نوحه ی قدیمی خوند و

 مجلس سرد شد. خودشم متوجه شد. وقتی جلسه به پایان

رسیدبچه ها دور هم نشستیم. سید مجتبی هم بود. یکی ازگل تقدیم شما

رفقا آمد به شوخی به سید گفت: سید، جان هرکس که دوست

داری بزار تو این مجالس همون حاج آقا جابر بخونه تو

جای دیگه برای ما بخون ما لذت ببریم. یه چیز اونجاگل تقدیم شما

 سید گفت که تا عمر دارم فراموش نمیکنم و درس خوبی

 برای همه ی جلسات هیأت من شدگل تقدیم شما


گفت: من نمی خونم بچه ها خوششون بیاد می خونم خدا

خوشش بیادحرف دل راوی، حتما خدا از خواندن سید ما

 خوشش اومدکه به این زیبایی بال پرواز به او دادگل تقدیم شما

 با تشکر فراوان از حجت الاسلام حاج جابر قادری گل تقدیم شما                                                                                                                                  

دوست و هم رزم شهید در حوزه ی گل تقدیم شما

برای سلامتی و تعجیل فرج آقا امام زمان عج .... صلوات






تاریخ : جمعه 93/12/1 | 5:44 صبح | نویسنده : سیما رمضانیان | نظر



دل نوشته های یک دوست  ( محسن بابا پور ، طلبه )

 

 

سید عزیز! به یاد دارم و فراموش نمی کنم هر سال

 محرم برای سه ساله ی اباعبدالله(ع) می سرودی،

می خواندی و می گریستی  ...گل تقدیم شما

منَ الْمُؤْمِنِینَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُمْ

مَنْ قَضى‏ نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ وَ ما بَدَّلُوا تَبْدِیلاگل تقدیم شما


از مؤمنان مردانى هستند که به پیمانى که با خدا بسته

 بودندوفا کردند. بعضى بر سر پیمان خویش جان باختند و

بعضى چشم به اهند و هیچ پیمان خود دگرگون نکرده اندگل تقدیم شما

مبارکه احزاب، آیه 23گل تقدیم شما

سلام و درود خدا بر شهیدانگل تقدیم شما

سلام و درود خدا بر یک نامانی که در عهدشان

با خدا صادق بودند و شهادت شان گواه صدقشان

چندی ست که دل مان برای سید شهید، «مجتبی»

تنگ شده است .سیدی که مظهر خوبی ها بود

خالص، پاک و بی ریا بودگل تقدیم شما


زاده ی زهرا(س)، فرزند مصطفی(ص)، بود

مثل جدش حسین(ع) بی دست و سر جدا بود

سیدی که صاف و ساده و بی نشون بود؛ با همه جور

 بود، یکرنگ و باصفا و یه رو بودگل تقدیم شما


سیدی که اهل دعا و طاعت بود؛ سراسر وجودش ذوب

در ولایت بودگل تقدیم شما

سیدی که وقتی آوردنش چند تا سوال کردم همه

بی جواب موند رفتم کنار بدن ارباً اربا، گفتم

سید ی من بگو اون بدن رشید تو کجا بودگل تقدیم شما

اون موهای قشنگ تو کجا بود آقا مجتبی

درب شهادت بسته بود؛ چه جوری برای تو باز شده بودگل تقدیم شما

شاید اونجا بهم گفته بودگل تقدیم شما

اگر آه تو از جنس نیاز است، در باغ شهادت باز، باز است

آری سید! دلمان برای خاطرات با تو بودن تنگ شده است

درد فراق اوج گرفته استگل تقدیم شما

ای اشک ها امانم دهید در این وقت سحر به یاد او بنویسم

سید عزیز! به یاد دارم و فراموش نمی کنم هر سال محرم

برای سه ساله ی اباعبدالله(ع) می سرودی، می خواندی

 و می گریستیگل تقدیم شما


رقیه ی دیروز تو «فاطمه خانم» امروز بزرگ شده است

و گاهی اوقات بهانه ی تو را می گیرد. همان دختری که

حتی در خرابه هم برایش سر تو را نیاوردند. گل تقدیم شما

آری همان دختری که امروز قلبش فقط به یاد تو می تپد

و سخن آخر با آنانی که مظلومانه تو را به شهادت رساندند

ای دشمنان اهریمن خوی! ای سلفیون سنگ دل! گل تقدیم شما

ای وهابیون تروریست! شما حیوان صفتان! باقی ماندگان نسل

 ابوسفیان،معاویه و یزید هستید که لعنت خدا بر شما باد. شما

 از نسل همانانی هستید که مادرمان فاطمه(س) را بین در و

دیوار قرار دادند. همانانی که به گردن امام العارفین علی(ع)

ریسمان انداختند. به هوش باشید که ما سربازان ولایت دست

به غلاف شمشیر داریم و نگاه مان را به لبان ولی فقیه مان

 دوخته ایم و در انتظار منتقم خون شهدا نشسته ایم تا زمین را

از حضورتان پاک سازیم و به همراه ولی مان پرچم یا فاطمه

الزهرا(س) را در بقیع کنار قبر مادر سادات برافراشته نمائیمگل تقدیم شما

   والسلام علی من اتبع الهدیگل تقدیم شما

سحر بیست و هشتم ربیع الثانی1434گل تقدیم شما

    العبد محسن باباپور گل افشانیگل تقدیم شما

برای سلامتی و تعجیل فرج آقا امام زمان عج .... صلوات





تاریخ : جمعه 93/12/1 | 5:23 صبح | نویسنده : سیما رمضانیان | نظر


( خاطره ای پسرعموی شهید سید مجتبی حسینی )

با حجب و حیا بود....

 *بسم رب الشهدا و الصدیقین*

برای بیان خاطرات *سید شهید سراوان *اومدیم در خونه ی

 عزیزی رو زدیم که طعم شیرین از دست دادن، نه بهتر

 بگم، برای خدا دادن برادری رو کشیده. برادری که از خاک

 پاک *شلمچه*به آسمان پر گشود


دلم خیلی می خواست قبل اینکه از *سید مجتبی*بپرسم از

 داداش شهیدش *سید حسین حسینی* برامون چیزی بگه

ولی خوب با خودم گفتم رفاقت اون با *سید مجتبی *از

کودکی تا شهادت کم  از ارتباط *دو تا داداش* نبود. پس

 اگه به اون بگم برادر *دو  شهید گزاف* نگفتم


بعد سلام و احوالپرسی مختصر و توضیح  *وبلاگ اربا اربا *

درخواست خاطره ای کردم. میدونستم خاطره ای که می خواد

 بیان کنه شاید از *هزاران خاطره ای* باشه که تو ذهنش داشت


*سید مجتبی*خیلی با *حجب و حیا *بود. یکی از چیزایی که

خیلی حساسیت داشت، نگاه به *نامحرم بود.* هم کلام شدن

با نامحرم خیلی براش سخت بود ولی اگه ضرورت ایجاب

 می کرد سرش و*پاییین می انداخت *و با کلی حیا صحبت

می کرد  از مجلسی که ساز و آواز و موسیقی بود به شدت

*منتفربود.* مجلس آشنا یا غریب فرقی نداشت. از عمق وجود


به مجلس سور اهل * بیت عشق* می ورزید و با عشق و

علاقه شرکت داشت. اینگونه بود که پر پرواز تقدیمش شد

*باسپاس از برادر بسیجی سید تقی حسینی*

برای سلامتی و تعجیل فرج آقا امام زمان عج .... صلوات



 





تاریخ : جمعه 93/12/1 | 4:48 صبح | نویسنده : سیما رمضانیان | نظر


 ( خاطره  آقا میثم، دوست و پسردایی شهید حسینی )

آلبوم 87 .....!

 

سلام و درود خدا بر همه شهیدان و شهید سید مجتبی حسینی

خاطره گفتن از سید کار دشواریه اما حالا که از من خواسته شد

چیزی بگم  جریانی افتادم که شاید گفتنش برای بازدید کنندگان

وبلاگ اربا اربا خالی از لطف نباشه


یادمه صبح ها که ساعت 7 میرفتم برای مدرسه، دبیرستان

شاهد شهرستان فائم شهر سید و می دیدم که می رفت سرکار

چون مسیرمون مشترک بود قرار گذاشتیم هر روز مقداری

از راه و باهم پیاده بریم گل تقدیم شمایه روز تو راه موبایلش و در اورد

 مدحی گذاشت دقت کردم دیدم صدای خودشه عزیز

 زهرا غریب و تنها، روی به میدان برادر منگل تقدیم شما سید چون 

 مداح و ذاکر اهل بیت بود گل تقدیم شماگاهی اوقات صداش و برا

خودش ضبط میکرد گفتم: سید قشنگ خوندی به شوخی

 و با خنده ی همیشگی روی لبش گفت: این مجتبای 85
گل تقدیم شما

یکی دیگه گذاشت: این مجتبای86گل تقدیم شما

گفت: آلبوم مجتبی 87 تو راهه .....گل تقدیم شما

حرف دلمه، سید اول محرم سال 87 به خیل شهدای کربلا

 پیوست شاید البوم 87 رو تو جمع شهدای کربلا و سالار 

شهیدان در محضر بی بی دو عالم برای ارباب بی کفن خوند

به امید وصل کوی یارانگل تقدیم شما


با سپاس فراوان از آقا میثم، دوست و پسردایی شهید حسینی

دانشجوی رشته شیمی دانشگاه شهید بهشتی

                                                        
برای سلامتی و تعجیل فرج آقا امام زمان عج .... صلوات


 

 





تاریخ : جمعه 93/12/1 | 4:21 صبح | نویسنده : سیما رمضانیان | نظر


مداحی که روز 9 دی در مقابله با جنود شیطان قطعه قطعه شد

« شهید سید مجتبی حسینی »

( شهدای پل سه تیر )

گل تقدیم شمایادی می کنیم از شهید سید مجتبی حسینی که در روز 9 دی

 1388 در مقابله عوامل جندالشیطان به شهادت رسید گل تقدیم شما

هیج وقت یادم نمی‌رود آن روزی را که مادرم عاجزانه

 از سید مجتبی خواست تماسی بگیرد تا برایش کاری بکنند

و نرود ، اما سید گفت: اگه من با پارتی بازی کاری کنم

 که نرم، به جای من یه جوون دیگه می‌ره. مگه اون

جوون نیست؟ مگه اون مادر ندارهگل تقدیم شما


سید شهیدی که همانند شهید سید مجتبی علمدار هم مداح بود

 و هم سیدمجتبی! تاریخ شهادتش روز نهم دی ماه ولی

تاریخ تشییع اش روز یازدهم دی ماه مصادف با شهادت

سیدمجتبی علمدار است. چه سری بود میان این دو سید

مجتبی؟! دختر شهید علمدار، سیده زهرا گل تقدیم شمانام دارد و دختر شهید

 حسینی سیده فاطمه گل تقدیم شمانام خانوادگی شهید علمدار با نام علمدار

 اباعبدالله، حضرت اباالفضل(ع) مأنوس است و شهید حسینی

با نام جدش امام حسین(ع)؛ چه تشابه و تقارن زیبایی!

حماسه 9 دی 1388 مدیون خون همه ی شهداست،


علی الخصوص شهدایی که در نهم دی ماه آسمانی شدند،

مطالب زیر که تقدیم مخاطبان عزیز می شود، یادکردی از

شهید سیدمجتبی حسینی می باشد. همان شهیدی نسل دومی


که یک سال زودتر از حماسه 9دی در نهم دی ماه 1387

بدست وهابیون جنایتکار به شهادت رسیده است

برای سلامتی و تعجیل فرج آقا امام زمان عج .... صلوات






تاریخ : جمعه 93/12/1 | 3:56 صبح | نویسنده : سیما رمضانیان | نظر

  • تبلیغات متنی | مهم نیوز | ایکس باکس