شعر میلاد حضرت رسول(ص)
شعر میلاد حضرت رسول(ص)
ای محمد ای رسول بهترین کردارها
حسن خلقت شهره در اخلاقها ، رفتارها
در بیانت بند می آید زبان ناطقان
قامت مدحت کجا و خلعت گفتارها
بال رفتن تا حریمت را ندارد این قلم
قاب قوسینت کجا و مرغک پندارها
اشهدان لا اله جزخدای دین تو
اشهدانت النبی ای احمد مختارها
طفل ابجد خوان تو سلمان سیصد ساله ات
استوار مکتب ایثار تو عمارها
تا نفس داریم و تا خورشید می تابد به خاک
دل به عشق بی زوالت می کند اقرارها
پای بوسی تو عزت داده ما را اینچنین
گل نباشد کس نمی آید سراغ خارها
کی رود از خاطرم یادت که در روز ازل
کنده اند اسم تو را بر سنگ دل حجارها
داغ تو در سینه ی ما هست چون خاک تواییم
لاله کی روییده در آغوش شوره زارها
هر که منسوب تو گردد رنگ و بویش می دهند
شاهد حرفم گلاب و شیشه ی عطارها
وقت رزمت آنچنانی که میان کارزار
رو به تو آرند وقت خستگی کرارها
ای که با خون دلت پرورده ای اسلام را
چشم واکن که نهالت داده اکنون بارها
سنگ می خوردی و می گفتی که ایمان آورید
کس ندیده از رسولی اینچنین ایثارها
بارهابال وپرت درهم شکست ازکینه تا
بال وپردادی به دست جعفرطیارها
با عیادت از کسی که بارها آزرده ات
روح ایمان را دمیدی بر دل بیمارها
خم به ابرویت نیاوردی در این بیست و سه سال
بر سرت گرچه بلا بارید چون رگبارها
رفتی و داغ تو پشت دین رحمت را شکست
جان به لب شد از غمت شهرت - مدینه - بارها
تا که چشمت بسته شده ای قافله سالار عشق
رم نمودند عده ای و پاره شد افسارها
آنقدر گویم پس از تو میخ در هم خون گریست
ناله ها برخواست بعدت از در و دیوارها
شاعر : محسن عرب خالقی
برای سلامتی و تعجیل فرج آقا امام زمان (عج).... صلوات
شعر میلاد پیامبر اکرم (ص) - شعر 17 ربیع الاول
شعر میلاد پیامبر اکرم (ص) - شعر 17 ربیع الاول
دور دورِ قدرت قابیل بود
کار و کسب عاشقی تعطیل بود
دشنه ی شرک و پلیدی تشنه
خون سرخ و پاک اسماعیل بود
طینت هرکس اسیر تیره گی
هرزبانی گرم قال وقیل بود
عزت بت های سنگی ناشی از
جهل نفس مردمان ایل بود
حرفی از عیسی و آیینش نبود
شهر طائف قحطی انجیل بود
شاعران تنها به فکرسیم و زر
شعرشان بی وزن وبی تمثیل بود
بعدازآن فصل زمستان سیاه
نوبت نوروز عام الفیل بود
-ایها العالم بشارت بادتان-
این صدای چاوش جبریل بود
موسم رقص وسماع موج ها
موسم مستی رود نیل بود
موبدان مبهوت حال کائنات
ذهن شان درمانده از تحلیل بود
ساحران دنبال سحری چاره ساز
وردشان بی مغز و بی تاویل بود
مکه حس می کرد نبض نور را
خاک سردش سرخوش تنزیل بود
خشکی دریا شکست کنگره
خون بهای کشتن هابیل بود
چنگ می زد هر ملک باشور و شوق
ماه چون دف درکف جبریل بود
عرشیان برطبل عشرت می زدند
ساز اصلی دست اسرافیل بود
ریسه بستن دور تا دور فلک
جلوه ای از ذوق عزرائیل بود
در جنان پاشیدن نقل ونبات
دست و دل بازی میکائیل بود
آخرین یوسف جمال حق رسید
مه رخی در دامن راحیل بود
برق چشمانش زلیخا می کشد
خنده اش لحن خوش ترتیل بود
شاعر : وحید قاسمی
برای سلامتی و تعجیل فرج آقا امام زمان (عج)... صلوات
جملات زیبا شهید آوینی درباره شهداء
لباس وخوراک بسیجیان خاکی است ولی دلهای
آنان آسمانی است که جسم از خاک است ودل زآسمان
درد عشق را جز به عشاق از جان گذشته نمی دهند آری درد
عشق گوهری است که جزدر دل صدفین شهید جای نمی گیرد
آسمان قدس آسمان بی قیود است ولاجرم قدسیان
آنان اند که بی قید وبی تعلق باشند وچه کسی بهتر از
شهید همه تعلقات را وانهاده
برای سلامتی و تعجیل فرج آقا امام زمان (عج).... صلوات
شعر میلاد پیامبر اکرم (ص) - شعر 17 ربیع الاول
شعر میلاد پیامبر اکرم (ص) - شعر 17 ربیع الاول
ای منتهای خلقتِ عالم، از ابتدا
منظورِ از آفرینشِ آدم، از ابتدا
تنها تویی که مقصدِ غاییّ خلقتی
بر پا از برایِ تو عالم، از ابتدا
بی خلقتِ تو ختم نمی شد پیمبری
ای بر پیمبران همه، خاتم از ابتدا
از انبیاء که رفت به معراج، غیرِ تو؟
ای در حریمِ دوست تو محرم، از ابتدا
اسم تو اعظم است و همان اسم اعظم است
ای اسم اعظم تو، معظّم، از ابتدا
وقتی سروش، نامِ تو را مژده خواست داد
شکرانه گشته بود فراهم، از ابتدا
آن مژده تا رسید به کسری، ز هم شکافت
کاخی که بود آن همه محکم، از ابتدا
انگار انتظار تو را می کشید و بس
سلمان تبارِ مملکتِ جم، از ابتدا
هرجا لوای نام تواش زیر پر گرفت
گفتی که خود نداشته پرچم، از ابتدا
باطل به جز شکست، علاجی دگر نداشت
پیروزی تو بود مسلّم، از ابتدا
«قصری» کجا و مدح چو تو خاتمی کجا!؟
بی جا در این مقال، زدم دم، از ابتدا
شاعر : کیومرث عباسی(قصری)
برای سلامتی و تعجیل فرج آقا امام زمان (عج).... صلوات
جملات زیبا شهید آوینی درباره شهداء
دفتر راز را جز شهید نمی تواند بخواند زیرا رزق
خداوند در جنت رمز وراز است وشهید است مصداق این آیه
(وعند ربهم یرزقون)
درمسلک عشق باید ترک سرکرد سپس قصد کوی
دوست کرد که کوی دوست سر می طلبد ودل بی تعلق
وکیست مصداق اکمل سلوک عشق غیر از شهید
شهید شاهد شور است وشور بال شهید اگر شهید
شوونوا نداشته باشد که مرغ دل آن بر زمین می ماند
وهمین شورونوا است که شهید را شهید کرده
برای سلامتی و تعجیل فرج آقا امام زمان (عج).... صلوات
شعر ولادت آقا رسول الله(ص ) امین: شعر قاسم صرافان
شعر ولادت آقا رسول الله(ص ) امین: شعر قاسم صرافان
چشم تا وا میکنی چشم و چراغش میشوی
مثل گل میخندی و شب بوی باغش میشوی
شکل «عبدالله»ی و تسکین داغش میشوی
میرسی از راه و پایان فراقش میشوی
غصهاش را محو در چشم سیاهت میکند
خوش بحال «آمنه» وقتی نگاهت میکند
با «حلیمه» میروی تا کوه تعظیمت کند
وسعتش را ـ با سلامی ـ دشت تسلیمت کند
هر چه گل دارد زمین یکباره تقدیمت کند
ضرب در نورت کند بر عشق تقسیمت کند
خانه را با عطر زلفت تا معطر میکنی
دایه ها را هم ز مادر مهربان تر میکنی
دیده نورت را که در مهتاب بی حد میشود
آسمان خانهاش پر رفت و آمد میشود
مست از آیین ابراهیم هم رد میشود
با تو «عبدالمطلب» عبدالمحمد میشود
گشت ساغر تا به دستان بنیهاشم رسید
وقت تقسیم محبت شد، «ابوالقاسم» رسید
یا محمد! عطر نامت مشرق و مغرب گرفت
وقت نقاشی قلم را عشق از راهب گرفت
ناز لبخندت قرار از سینهی یثرب گرفت
خواب را خال تو از چشم «ابوطالب» گرفت
رخصتی فرما فرود آید پریشان بر زمین
تا چهل سالت شود میمیرد این روح الامین
دین و دل را خوبرویان با سلامی میبرند
عاشقان را با سر زلفی به دامی میبرند
یوسفی اینبار تا بازار شامی میبرند
بوی پیراهن از آنجا تا مشامی میبرند
بیقرارت شد «خدیجه» قلب او بیطاقت است
تاجر خوش ذوق فهمیدهست: عشقت ثروت است
نیم سیب از آن او و نیم دیگر مال تو
داغ حسرت سهم ابتر، ناز کوثر مال تو
از گلستان خدا یاس معطر مال تو
ای یتیم مکه! از امروز مادر مال تو
بوسه تا بر گونهات ام ابیها میزند
روح تو در چشمهایش دل به دریا میزند
دل به دریا میزنی ای نوح کشتیبان ما
تا هوای این دو دریا میبریی توفان ما
ای در آغوشت گرفته لؤلؤ و مرجان ما
ای نهاده روی دوشت روح ما ریحان ما
روی این دوشت حسین و روی آن دوشت حسن
«قاب قوسین»ی چنین میخواست «او ادنی» شدن
خوشتر از داوود میخوانی، زبور آوردهای؟
یا کتاب عشق را از کوه نور آوردهای؟
جای آتش، باده از وادی طور آوردهای
کعبه و بطحا و بتها را به شور آوردهای
گوشه چشمی تا منات و لات و عزا بشکنند
اخم کن تا برجهای کاخ کسرا بشکنند
ای فدای قد و بالای تو اسماعیلها
بال تو بالاتر از پرهای جبرائیلها
«ما عرفناک»ت زده آتش در این تمثیلها
بُردهای یاسین! دل از توراتها، انجیلها
بی عصا ماندهست، طاها ! دست موسی را بگیر
از کلیسای صلیبی حق عیسی را بگیر
باز عطر تازهات تا این حوالی میرسد
منجی دلهای پر، دستان خالی میرسد
گفته بودی «میم» و «حاء» و «میم» و «دال»ی میرسد
نیستی اینجا ببینی با چه حالی میرسد
خال تو، سیمای حیدر، نور زهرا دارد او
جای تو خالی! حسین است و تماشا دارد او
شعر قاسم صرافان
برای سلامتی و تعجیل فرج آقا امام زمان (عج)....... صلوات
جملات زیبا شهید آوینی درباره شهداء
نسیم جنت از وادی عشاق جان بر کف می گذرد وعطر خویش
را از وادی شقایق های خونین باز می گیرد وسر این مطلب
در آن است که عصر جنت عصاره عطر خونین آنان است
شجره های طیب جنت شهدا هستند که با الحان
ملکوتی خویش بهشتیان را متنعم می کنند
آسمان سرخ شهادت آسمانی است که جز بر مرغان
خونین بال گشوده نمی شود وچه مرغی خونین بال تر از شهی
قطرات خونین شهید است که عالم را عطر آگین کرده
وهفت آسمان به یمن عطر خونین آناان است
که همه را مجذوب خویش کرده
برای سلامتی و تعجیل فرج آقا امام زمان (عج).... صلوات
شعر ولادت آقا رسول الله(ص ) : شاعرموسی علیمردانی
شعر ولادت آقا رسول الله(ص ) : شاعرموسی علیمردانی
عشق تو در سینه ما از ازل دیرین تر است
این مدال مهر از خور شید هم زرین تر است
میشوم فرهاد و بر کوه غزل حک می کنم
شور تو در شعر هایم از عسل شیرین تر است
با غزل تا قاب قوسین خدا گر پر کشم
باز هم از وصف خاک پای تو پایین تر است
می نویسم از شکست واژها در وصف تو
قدر کاه کوی تو از کوهها سنگین تراست
چون که برتو دختری مانند زهرا داده اند
خون تو از خون هر پیغمبری رنگین تر است
شاعر : موسی علیمردانی
برای سلامتی و تعجیل فرج آقا امام زمان (عج)...... صلوات
جملات زیبا شهید آوینی درباره شهداء
مرغان وادی عشق نغمه وصال سر می دهند وشیدایی آنان
چیزی جز وصال یار نمی باشد وشهید است که مست جمال
ذوالجلال می شود واز پاره پاره شدن بدن خویش خبری ندارد
ای عروج کردگان وادی عشق داغ هجران شما داغی است
که آتش فشان چشمان ماحکایت هجران شما را بازگو می کند
وکی آتش فشان وجود ما سرد شود ؟
ای واصلان از همه قیود گذشته دستی برارید ومارا از
قید وبندهای این عالم وارهید که دستان شما ست که
سبب متصل ارض والسماءاست ای حب المتین های
آسمان ولایت دست ما ودست کرامت شما
برای سلامتی و تعجیل فرج آقا امام زمان (عج).... صلوات
شعر ولادت آقا رسول الله(ص ) : شاعر فاطمه وثوقی
شعر ولادت آقا رسول الله(ص ) : شاعر فاطمه وثوقی
ای نمازِ تو آفتابِ خدا
آخرین شاه بیت نابِ خدا
محور گردش زمین و زمان
آسمانی ترین نگاهِ جهان
شعرمن با تو چون محک بخورد
واژه ها یک به یک ترک بخورد
درمیان قبیله های عرب
بین احساسهای مرده ی شب
بین اندیشه های ویرانگر
و خرافاتیان عصیان گر
وقتِ تعبیر خلق آدم شد
که جهان پر زعطر مریم شد
ناگهان آسمان دگرگون شد
ابرهای زمان دگرگون شد
کاخ کسرائیان به لرزه نشست
خنجر ظلمت شبانه شکست
و شِکفتی که بشکفد ایمان
و نمیرد صدای دخترکان
درشتابی پراز جهالت ها
خفته بودیم پشت عادت ها
مانده بودیم درمَنیَّت خویش
آمدی با خلوص نیت خویش
نرم و آهسته زنده مان کردی
وکریمانه بنده مان کردی
بارش رحمتی زجانب عشق
قطره قطره همه مراتب عشق
حُسن خلق تو انقلابِ خدا
خاتم المرسلین کتاب خدا
شاعر فاطمه وثوقی
برای سلامتی و تعجیل فرج آقا امام زمان (عج)...... صلوات
.: Weblog Themes By Pichak :.