ياد دارم کودکي بودم خردبا صداي گرم مادرهر صبحدمدر ميان بستري نرم و تميزمي گشودم چشم بر نور سفيدمي گشودم دل بر نور اميدياد دارم سفره خانه مابوي سنت مي دادداخل خانه ماجلوه اي زيبا داشتاز زن ايراني
عاشقان ولايت
asheganevelayat.blogfa.com
منتظر حضور گرمتان هستيم در (( پست ويژه مادر ))
يا علي
سلام عليکم خسته نباشيد.
مسؤوليت قبول کن، بگذار هرچه ميخواهد پيش بيايد. آنتوني رابينز
هنجار طبيعي آدمي دوستي و نرم خويي است اما براي بدست آوردن آن بيشتر زمان زندگي را در ستيز و آورد مي گذراند . حکيم ارد بزرگ
نيرومندترين ساختارها ، نرم ترين آنهاست ، ساختارهاي خشک و سخت خيلي زود نابود مي گردند . حکيم ارد بزرگ
اراده، يکي از عوامل عمده ايمان است. پاسکال
سلام بر ماه رجب
سلام بر ماه رجب، ماه پيوند بندگان با معبود مهربان، ماه بارش باران مهر و محبت الهي، ماه رسيدن به سر منزل مقصود، و ماه اُنس شب زندهدارانِ هميشه بيدار با محبوب و معبود بيهمتا.
سلام بر هلال رجب که آمدنش مژده پايان اندوه است و بدر آنْ يادآور تولد ماه تمام، امامِ هُمام و حيدر کرّار و پايانشْ نويد رهايي بشر از جهل و ناداني، شکوفايي اخلاق انساني، بعثت آن بزرگْ مردِ تاريخ براي هميشه زمان.
سلام بر بهار مناجات و بندگي. سلام بر نجواي شبانه اهالي رجب. سلام بر شبهاي رجب که پذيراي زاهدان است و سلام بر روزهايش که ميزبان عاشقان وصال الهي است و سلام بر لحظه لحظه رجب که شاهد ذکرِ ذاکران است.
حلول ماه رجب و ميلاد با سعادت حضرت امام محمد باقر(ع) مبارک
[گل]
خدا وند تبارک وتعالي به شما توفيق دهد.
تو صد مدينه داغي ، تو صد بقيع ، دردي يتيم مي شود خاک ، اگر که بر نگردي تمام شب نيفتاد ، صداي گريه باد چه بادهاي زردي ! چه کوچه هاي سردي ! دو قريه آن طرف تر ، بپيچ سمت لبخند شکوفه مي فروشد ، بهار دوره گردي کسي مي آيد از راه ، چه ناگهان ! چه ناگاه ! خداي من ، چه روزي ! خداي من ، چه مردي ! از آسمان چارم ، مسيح ، بازگشته ست زمين ولي چه تنهاست ! مگر تو باز گردي ...سلام بزرگوا ر
ممنون از حضورتون و کامنت ها
اي دل ، به کوي او ز که پرسم که يار کو در باغ پر شکوفه ، که پرسد بهار کو نقش و نگار کعبه نه مقصود شوق ماست نقشي بلندتر زده ايم ، آن نگار کو جانا ، تو اي عشق خموشانه خوش تراست آن آشناي ره که بود پرده دار کو ماندم درين نشيب و شب آمد ، خداي را آن راهبر کجا شد و آن راهوار کو اي بس ستم که بر سر ما رفت و کس نگفت آن پيک ره شناس حکايت گزار کو چنگي به دل نمي زند امشب سرود ما آن خوش ترانه چنگي شب زنده دار کو ذوق نشاط را مي و ساقي بهانه بود افسوس ، آن جواني شادي گسار کو يک شب چراغ روي تو روشن شود ، ولي چشمي کنار پنجره انتظار کو خون هزار سرو دلاور به خاک ريخت اي سايه ! هاي هاي لب جويبار کو .