نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 <    <<    46   47   48   49   50    >>    >
 

سلام و عرض ادب

اي قلب عالم امکان، بيا و گـَرد گامهايت را توتياي چشمانمان قرار ده.

بيا که نواي دل انگيز توحيدت را با گوش جان شنواييم.

تعجيل در فرجش صلوات


لعنت بر وهابيون کوردل


ممنون از حضورت


رو بمير اي خواجه قبل از مردنت
تا نباشد زحمت جان کندنت

آن چنان مرگي که در نوري روي
ني چنان مرگي که در گوري روي


در شب هجر تو من ديده گريان دارم
چشم اميد به عشق تو فراوان دارم
خانه دل ز غم هجر تو ويران دارم
من تني خشته ، روان نيز پريشان دارم
کن شتابي به ظهورت که ببينم رويت
التماس دعاي فرج.


ماه است نمي‌دانم خورشيد رخت يا نه،

بو آيريليق اودونا نئجه جگريم يا نه؟

مردم ز فراق تو، مردم که همه دانند،

عشق اودو نهان اولماز، يانا دوشيجک جانه،

سوداي رخ ليلي، شد حاصل ما خيلي،

مجنون بيگي واويلي اولدوم يئنه ديوانه.

صد تير زند دلدوز آن ترک کمان ابرو،

فتنه‌لي آلاگؤزلر چون اويخودان اويانه.

اي شاه شجاع ‌الدين، شمس الحق تبريزي،

رحمتدن اگر نولا بير قطره بيزه دانه؟

(مولوي)



خداوند حاجت تورا مي داند و ميداند که چي ميخواهي ولي دوست داردکه حاجتهاي خود را به درگاه او شرح دهي .(امام صادق ع)

خداي مهربانم !
از امروز تمامي مشکلاتم را با مداد و نعمتهايم را با خودکار مي نويسم !
مي دانم که مشکلاتم را با پاک کن مهربانيت پاک خواهي کرد . . .
+ مريم ...و ني نامه 
آره به دخترم گفتم ..من نشناختم .
پل ستيري هستين شما؟ منم پل ستير ميشينم گلم .خوشحالم از آشناييت .

با سلام وتشکر


از ذکر علي مدد گرفتيم
آن چيز که ميشود گرفتيم
در بوته ي آزمايش عشق
از نمره ي بيست صد گرفتيم
ديديم که رايت علي سبز
معجون هدايت علي سبز
درچمبر آسمان آبي
خورشيد ولايت علي سبز
از باده ي حق سياه مستيم
اما زحمايت علي سبز
شيرين شکايت علي زرد
فرهاد حکايت علي سبز
دستار شهادت علي سرخ
لبخند رضايت علي سبز
در نامه ي ما سياه رويان
امضاي عنايت علي سبز
#
يا علي در بند دنيا نيستم
بنده ي لبخند دنيا نيستم
بنده ي آنم که لطفش دائم است
با من و بي من به ذاتش قائم است
دائم الوصليم اما بي خبر
در پي اصليم اما بي خبر
گفت پيغمبر که ادخال سرور
في قلوب المومنين اما به نور
نور يعني اتشار روشني
تا بساط ظلم را بر هم زني
هر که از سر سرور آگاه شد
عشقبازان را چراغ راه شد
جاده ي حيرت بسي پرپيچ بود
لطف ساقي بود وباقي هيچ بود
مکه زير سايه ي خناس بود
شيعه در بند بر العباس بود
حضرت صادق اگر ساقي نبود
يک نشان از شيعگي باقي نبود
فقه شمشير امام صادق است
هر که بي شمشير شد نالايق است
لافتي الا علي از ناي او
مي دهد بر اهل تقوا آبرو
گر چه تعليمات مردم واجب است
تزکيه قبل از تعلم واجب است
تربيت يعني که خود را ساختن
بعد از آن بر ديگران پرداختن
يک مسلمان آن زمان کامل شود
که علوم وحي را عامل شود
نص قرآن مبين جز وحي نيست
آيه اي خالي زامر و نهي نيست
با چراغ وحي بنگر راه را
تا ببيني هر قدم الله را
گر مسلماني سر تسليم کو
سجده اي هم سنگ ابراهيم کو
ساقي سرمست ما ديوانه نيست
سرگذشت انبياء افسانه نيست
آنچه در دستور کار انبياست
جنگ با مکر و فريب اغنياست
چيست در انجيل و تورات و زبور
آيه هاي نور و تسليم وحضور
جمله ي اديان زيک دين بيش نيست
جز الوهيت رهي در پيش نيست
خانقاه و مسجد ودير و کنشت
هر که را ديدم به دل بت مي سرشت
ليک در بتخانه ديدم بي عدد
هر صنم سرگرم ذکر يا صمد
يا صمد يعني که ما را بشکنيد
پيکر ما را در آتش افکنيد
گر سبک گرديم در آتش چو دود
ميتوان تا مبداء خود پر گشود
اي خدا اي مبداء و ميعاد ما
دست بگشا بهر استمداد ما







قُل لَن يُصيبَنا إِلاَّماکَتَبَ اللَّهُ لَناهُوَمَولاناوعَلَى اللَّهِ فَليَتَوَکَّلِ المُؤمِنون(توبه/51)

بگو:هيچ حادثه‏اى براى مارخ نميدهد،مگرآنچه خداوندبراى مانوشته است اوسرپرست ماست ومؤمنان بايدتنهابرخداتوکّل کنند
تفسيرمجمع البيان:اين آيه دستورى است ازجانب خداى متعال براى مردمان باايمان براي آنکه برخداتوکل کنندوبه تقديرات راضى باشند

خداي من

نه آن قدر پاکم که کمکم کني و نه آن قدر بدم که رهايم کني

ميان اين دو گمم

هم خود را و هم تو را آزار ميدهم

هر چه قدر تلاش کردم نتوانستم آني باشم که تو خواستي

و هرگز دوست ندارم آني باشم که تو رهايم کني

آنقدر بي تو تنها هستم که بي تو يعني “هيچ” يعني “پوچ”

خدايا هيچ وقت رهـــايم نکن . . .

.

سلام

آتشي نمى سوزاند “ابراهيم” را

و دريايى غرق نمي کند “موسى” را

مادري،کودک دلبندش را به دست موجهاى خروشان “نيل” مي سپارد

تا برسد به خانه ي فرعونِ تشنه به خونَش

ديگري را برادرانش به چاه مى اندازند

سر از خانه ي عزيز مصر درمي آورد

مکر زليخا زندانيش مي کند ، اما عاقبت بر تخت ملک مي نشيند

از اين “قِصَص” قرآنى هنوز هم نياموختي؟!

که اگر همه ي عالم قصد ضرر رساندن به تو را داشته باشند

و خدا نخواهد ، نمي توانند

او که يگانه تکيه گاه من و توست

پس ؛

به “تدبيرش” اعتماد کن ،

به “حکمتش” دل بسپار ،

به او “توکل” کن ؛

و به سمت او “قدمي بردار” ،

تا ده قدم آمدنش به سوى خود را به تماشا بنشيني
[گل]
ازاينجا مي شود فهميد که چرا قبر مولا امير المومنين نزديک 100 سال مخفي بود و چرا قبر مادر سادات زهرا سلام الله عليها هنوز هم مخفيست ... حالا که دشمن دون شرم و حيا ندارد/شکر ميکنم خدا را "مادر" حرم ندارد
 <    <<    46   47   48   49   50    >>    >