mp3 player شوکر

نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 <    <<    41   42   43   44   45    >>    >
 

مرا خراب کن!

که رستگاري و درستکاري دلم

به دستکاري همين غم شبانه بسته است

که فتح آشکار من

به اين شکست هاي بي بهانه بسته است


به امام صادق ع عرض کردندازچه طريقي ميتوان به ايمان مومن پي برد؟فرمود:ازطريق تسليم اودربرابر خداورضاي اودرمقابل حوادث خوش وناخوشي که به اوروي مي آورد.

مرا خراب کن!

که رستگاري و درستکاري دلم

به دستکاري همين غم شبانه بسته است

که فتح آشکار من

به اين شکست هاي بي بهانه بسته است

دعايي گر نمي گويي به دشنامي عزيزم كن

كه گر تلخ است شيرين است از آن لب هر چه فرمايي



يک عده به سنگ بودن عادت دارند

از رود شــــــــدن عجيب وحشت دارند

کار شب و روزشان شده زور زدن

دست خودشان نيست ، يبوست دارند !

من در آغوش تو اي مادر عشق
خوب زاييده شدم
مهر تو بوده در اين خانه ي من
شوق يك بوسه به تو
بلبل از ذوق رُخت مستي كنان
گل مريم به آغوش گرفت
گوش جان در حرم بودن تو
سخن وگوهر تو گوش گرفت
من همه عشق شدم
در دو عقل واحساس
وتمامي تن و بودن من
همه را هوش گرفت
من شدم جاري در آن چشمه ي پاك
كه به دشت تو رسد روز وشبم
تو چه سبزي بامهر
من هميشه يك شعر
تابداني كه دلم
همه ي بودن توست...

همه ميدانند
همه ميدانند
که من و تو از آن روزنه ي سرد عبوس
باغ را ديديم
و از آن شاخه ي بازيگر دور از دست
سيب را چيديم
همه ميترسند
همه ميترسند ، اما من و تو
به چراغ و آب و آينه پيوستيم
و نترسيديم ...

عشق يک سينه و هفتاد و دو سر مي خواهد ....

بچه بازيست مگر ، عشق جگر مي خواهد ....



يادگار از تو همين سوخته جاني است مرا
شعله از توست ، اگر گرم زباني است مرا

به تماشاي تن سوخته ات آمده ام
مرگ من باد كه اين گونه تواني است مرا

نه زخون گريه آن زخم ، گزيري ست تو را
نه از اين گريه يكريز ، اماني است مرا

باورم نيست ، نگاه تو و اين خاموشي؟
باز برگردش چشم تو گماني است مرا ...


گفتمش در عشق پا برجاست دل

گر گشايي چشم دل، زيباست دل

خودبيني، ديدن خود نيست ؛

خودبيني، نديدن ديگران است

دلا در عشق تو صد دفترستم
که صد دفتر ز کونين ازبرستم
منم آن بلبل گل ناشکفته
که آذر در ته خاکسترستم


من اگر روح پريشان دارم
من اگر غصه هزاران دارم
گله از بازي دوران دارم
دل گريان،لب خندان دارم
به تو و عشق تو ايمان دارم
در غمستان نفسگير، اگر
نفسم ميگيرد
آرزو در دل من
متولد نشده، مي ميرد
يا اگر دست زمان درازاي هر نفس
جان مرا ميگيرد
دل گريان، لب خندان دارم
به تو و عشق تو ايمان دارم
من اگر پشت خودم پنهانم
من اگر خسته ترين انسانم
به وفاي همه بي ايمانم
دل گريان، لب خندان دارم
به تو و عشق تو ايمان دارم


توي راه عاشقي فرصت ترديدي نيست

مي دوني تو قلب من نقطه تزويري نيست

گريه شبونه رو جز تو که تسکيني نيست

مثل اين شکسته دل هيچ دل غمگيني نيست



مکن سرگشته آن دل را که دست آموز غم کردي به زير پاي هجرانش لگدکوب ستم کردي
غنيمت دان اگر روزي به شادي دررسي اي دل پس از چندين تحمل‌ها که زير بار غم کردي

 <    <<    41   42   43   44   45    >>    >