هر جمعه يک پيام به اميد ظهور
روز و شب فکر و خيالم شده آن يار کجاست؟
آن ذخيره گوهر عالم اسرار کجاست؟
آن سفر کرده چرا از سفرش بازنگشت؟
وان که ما را به غمش کرده گرفتار کجاست؟
بي جمالش همه جا تيره بوَد تار بوَد
روشني بخش جهان، منبع انوار کجاست؟
داد مظلوم که بايد بستاند ز ستم؟
يار مظلوم چه شد؟ دشمن کفار کجاست؟
تشنه عدل بوَد اين بشر روي زمين
يادگار علي آن حيدر کرّار کجاست؟
کاظمين و نجف و کرببلا نيست مگر؟
سامرا هم نبوَد؟ آن شه ابرار کجاست؟
جمکران، مشهد و قم است بقيع يا که حراء؟
بارالاها تو بگو آن گل بي خار کجاست؟
کار عشاق گره خورد خدايا مددي
آن که بايد بگشايد گره کار کجاست؟
داغ وصلش به دل منتظران ماند که ماند
آن طبيبِ دل زار و تن بيمار کجاست؟
هرچه پرسيد کيان هيچ جوابي نشنيد
نشد آگه به خدا جايگه يار کجاست؟
کيان__ اللهم عجل لوليک الفرج[گل]