سلام عزيز همراه و عصرتون بخير و شادي[گل]
براي زيستنم بهترين بهانه تويي
شادروان محمد قهرمان
حيات بخش چو خون در رگم روانه تويي
براي زيستنم بهترين بهانه تويي
ز همنشيني اهل زمان گريزانم
به آن که ميکشدم دل در اين زمانه ، تويي
به هر کجا که دهد دست خلوتي با دل
نظر چو بازگشاييم در ميانه تويي
چه جاي شکوه ز دوري؟ چنين که مي بينم
درون خانه تو و در برون خانه تويي
چنان که صبح به ياد تو مي شوم بيدار
براي خواب شبم خوش ترين فسانه تويي
چو من به زمزمه ي بيخودانه پردازم ،
کسي که بر لب من مي نهد ترانه تويي
اگر خموش نشينم زبان من باشي
وگر چو شمع بسوزم مرا زبانه تويي
به عاشقانه سرودن چه حاجت است مرا؟
چرا که ناب ترين شعر عاشقانه تويي
اميد سبز شدن در دلم نمي ميرد
که نخل خشک وجود مرا جوانه تويي
عبادت سحرم غير ذکر خير تو نيست
يگانه اي که بود بهتر از دوگانه تويي!