قالَ اللهُ عَرَّ وَ جَلَّ لَو لَا أن يَجِدَ عَبدِيَ المُومِنُ فِي قَلبِهِ لَعَصَّبتُ رَأسَ الکَافِرِ بِعِصَابَةِ حَدِيدٍ لا يُصَدَّعُ رأسُهُ أَبَدا.
خداوند عروجل مي فرمايد اگر بنده مومن من دل آزرده نمي شد، سر انسان کافر را با دستمالي آهنين مي بستم، تا هرگز دچار سردرد نشود.
لَيسَ الحَكيمُ مَن لَم يُدارِ مَن لايَجِدُ بُدّا مِن مُداراتِهِ؛حكيم نيست آن كس كه مدارا نكند با كسى كه چاره اى جز مدارا كردن با او نيست.
مَرَّ رَسُولُ اللهِ (ص) بِجَديٍ أَسَکَّ مُلقًي عَلَي مَزبَلَة مَيتاً فَقَالَ لِأَصحَابِهِ کَم يُسَاوِي هَذَا فَقالُوا لَعَلَّهُ لَو کَانَ حَيَّاً لَم يُسَاوِي دِرهَماً فَقَالَ النَّبِيُّ (ص) و الَّذِي نَفسِي بِيَدِهِ لَلدُّنيَا أَهوَنُ عَلَي اللهِ مِن هَذَا الجِديٍ عَلَي أَهلِهِ
روزي رسول خدا (ص) از کنار بزغاله گوش بريده مرده اي که در زباله دان افتاده بود، گذر مي کرد.پس رو به اصحاب کرد و فرمود :اين ، به چند ارزد. گفتند: شايد اگر زنده بود، يک درهم. پيامبر (ص) فرموده: به خدايي که جانم در دست اوست، دنيا در پيشگاه خدا، بي ارزش تر از اين بزغاله نزد صاحبش.
قَالَ رَسُولُ اللهِ مَثَلُ المَؤمِن کَمَثَل خَامَةِ الزَّرع تُکفِئُها الرِّياحُ کَذَا وَ کَذَا و َکَذَلِکَ المُومِنُ تکــفِئُهُ الأوجاعُ وَ الأمراضُ وَ مَثَلُ المُنافِق کَمَثَل الإرزَبَّةِ المُستَقيمَةِ الَّتي لا يُصِيبُها شَيءٌ حَتّي يَأتِيَهُ المَوتُ فَيَقصِفَهُ قَصفاً.
رسول خدا فرمودند: حکايت مومن حکايت ساقه گياه است که بادها آن را به اين سو و آن سو کج و راست مي کنند. مومن هم به واسطه ي بيماريها و دردها کج و راست مي شود. اما حکايت منافق، حکايت عصاي آهنين بي انعطافي است که هيچ آسيبي به آن نمي رسد، تا اينکه مرگش به سراغش مي آيد و کمرش را در هم مي شکند.
کُلَّما أزدَادَ العَبدُ إيماناً ازدَادَ ضِيقاً فِي مَعِيشَتِهِ.
هر اندازه که ايمان بنده افزون گردد، تنگ دستي اش بيشتر و زندگي اش سخت تر شود.
يَا عَبدَ اللهِ لَو يَعلَمُ المُومِنُ مَا لَهُ مِنَ الاَجرِ فِي المَصَائِبِ لَتَمَنَي اَنَهُ قُرَضَ بِالمَقَارِيضُ.
اي عبد الله، اگر مومن مي دانست که پاداش مصائب و گرفتاري هايش چه اندازه است ، آرزو ميکرد با قيچي تکه تکه شود.
إنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَيَتَعَاهَدُ المُومِنُ بِالبَلَاء کَمَا يَتَعَاهَدُ الرَّجُلُ اَهلَهُ بالهَدِيَّةِ مِنَ الَغيبَةِ وَ يَحمِيهِ الدُّنيَا کَما يَحمِي الطَّبيبُ المَريضَ.
خداوند عزيز و با جلال از بنده مؤمنش با رنج و بلا دلجويي مي کند، همچنان که شخص با هديه اي که از سفر آورده، از خانواده اش دلجويي مي کند و خدا مومن را از دنيا پرهيز مي دهد، همچنان که طبيب بيمار را (از بعضي خوردني ها و آشاميدنيها) پرهيز مي دهد.
اِنَ فِي الجَنَه مَنزِلَهً لَا يَبلُغُهَا عَبدٌ اِلَا بِالِابتِلَاء فِي جَسَدِهِ.
در بهشت مقام و منزلتي وجود دارد که هيچ بنده اي به آن نرسد ، مگر به درد و بيماري اي که در بدنش حادث شود.
إنَّ المُومِنَ مِنَ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ لَبِأَفضَلِ مَکَان ثَلَاثاً إنَّهُ لَيَبتَلِيهِ بِالبَلَاء ثُمَّ يَنزعُ نَفسَهُ عُضواً عُضواً مِن جَسَدِهِ وَ هُوَ يَحمَدُ اللهَ عَلَي ذَلِکَ.
جايگاه مومن نزد خداي عزوجل برترين جايگاه است و اين جمله را سه بار فرمود چرا که گاه بنده اي را خداوند به گرفتاري مبتلا مي سازد و مي فرمايد . آنگاه جانش را عضو عضو از پيکرش بيرون مي کشد، در حالي که وي بر اين پيشامد خداوند را حمد و ستايش مي گويد.
المومِنُ لَا يَمضِي عَلَيهِ اربَعُونَ لَيلَه الَا عَرَضَ لَهُ امرُ يَحزُنُهُ يُذَکَرُ بِهِ.
چهل شب بر بنده مومن نگذرد مگر اينکه واقعه اي برايش رخ دهد و او را غمگين سازد و به واسطه آن ، متذکر گردد.
إنَّ لِلّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عِبَاداً فِي الأرض مِن خَالِص عِبَادِهِ مَا يُنزلُ مِنَ السَّمَاء تُحفَةً إلَي الأرض إلَّا صَرَفَهَا عَنهُم إلَي غَيرِهِم وَ لَا بَلِيَةً إلّا صَرَفَهَا إلَيهِم.
خداي عز و جل بندگاني در زمين دارد و در بين بندگان خالصش، کساني هستند که هر نعمتي از آسمان به زمين فرود آيد، آن را از ايشان باز دارد و به ديگران دهد، و هر گرفتاري که نازل شود، بر ايشان فرود آورد.