نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 <    <<    86   87   88   89   90    >>    >
 
يك روز به آخر جهان مانده ,بيا
دل يخ زده روي دستمان ماند ،‏ بيا
دنيا همه كور عاشقان است ،‏ بيا
يك قبر هنوز بي نشان مانده ‏،‏ بيا

الهم عجل في فرج مولانا و امامنا صاحب الزمان
ميگويند روزي خواهد امد که اواي خوش جويباران و طنين دلنشين پرندگان از پس هر پنجره اي به گوش ميرسد و دلها همه معطوف قبله جان مي شوند اي مهدي زهرا به انتظار شنيدن طنين گوشنواز قدمهايت بر لب پنجره دل نشنسته ايم.
خوشاروزي که مهدي بازگردد
انالمهدي طنين انداز گردد
به حق مادرش زهراي اطهر
به حق فرق اکبر حلق اصغر
خداونداظهورش ديرگرديد
بسي عاشق در اين راه پيرگرديد
مهياکن تو اسباب ظهورش
منورکن توگيتي رازنورش
اللهم عجل لوليک الفرج
آقاي من!
عمر من قد نميدهد تا آن روز. . . .
به سفرت بگو کوتاه بيايد اندکي. . . .

"عجل يا مولانا يا صاحب الزمان"
پيامبر اکرم (ص) فرمودند :
دنيا به پايان نمي رسد تا اينکه مردي از اهل بيت من که هم نام من است سلطنت نمايد.
... وقتـي نـــــــــباشي ...
... فرقـي نمـيکند کــه شنـــبه است يا ســـه شنبه ...
... تمام روز ها جمــــــــعه است و زندگــــي تعطيل ...
خــدا کنــد که کسي حالتش چـو ما نشــود..... ز دام خــال سيــاهش کسي رهــا نشــود
خــدا کنــد که نيفتــد کسي ز چشــم نگار..... به نـزد يــار چـو ما پست و بي بهــا نشــود
جــواب نالــه ي مــا را نمي دهــد “دلبــر”..... خــدا کنــد که کسي تحبــس الــدُعا نشــود
شنيـده ام که از اين حــرف، يــار خستــه شده..... خــدا کنــد که به اخــراج مــا رضــا نشــود
مــريض عشقــم و من را طبيب لازم نيست..... خــدا کنــد که مــريضي مــن دوا نشــود
غزل سروده رهبر معظم انقلاب در وصف امام عصر (عج)
ثانيه ها بيقرار امدنت هستيم
سالها تشنه ي ديدارتيم
پدر من امام من زودتر بيا که دلتنگ خوب شدنيم.....
نه شرم و حيا نه عار داريم از تو
اما گله بي شمار داريم از تو
ما منتظر تو نيستيم آقا جان
تنها همه انتظار داريم از تو
اللهم عجل لوليک الفرج
خوشا آنان که محو روي يارند
جز او با ديگران کاري ندارند
به پاي يار هر دم از سر صدق
هزاران مرتبه جان مي سپارند

"يا صاحب الزمان (عج الله)"
جلال کبريا دارد جلالت
جمال حق نما باشد جمالت
خصال رحمةٌ للعالميني
تماماً آشکارا از خصالت

"يا اباصالح المهدي (عج الله)"
نهاده بنده اي از بندگانت
سر خود را به خاک آستانت
کريما؛ از تو مي خواهم به يک چشم
نظر بنما به خوبان و بدانت

"يا مهدي (عج الله)"
گويند حضرت ((عيسى بن مريم )) عليه السلام نشسته بود و نگاه مى كرد به مرد زارعى كه بيل در دست داشت و مشغول كندن زمين بود.
حضرت عرض كرد: خدايا آرزو و اميد را از زارع دور گردان . ناگهان زارع بيل را به يك سو انداخت و در گوشه اى نشست .
عيسى عليه السلام عرض كرد: خدايا آرزو را به او بازگردان . زارع حركت كرد و مشغول زارع شد. عيسى عليه السلام از زارع سؤ ال نمود: چرا چنين كردى ؟ گفت : با خود گفتم تو مردى هستى كه عمرت به پايان رسيده ، تا به كى بكار كردن مشغولى ، بيل را به يك طرف انداخته و در گوشه اى نشستم .
بعد از لحظاتى با خود گفتم : چرا كار نمى كنى و حال آنكه هنوز جان دارى و به معاش نيازمندى ، پس بكار مشغول شدم
امام صادق (عليه السلام):
الحلم سراج الله ... والحلم يدور على خمسة اءوجه : اءن يكون عزيزا فيذل اءو يكون صادقا فيتهم اءو يدعو الى الحق فيستخف به اءو اءن يوذى بلا جرم اءو اءن يطالب بالحق و يخالفوه فيه ، فان آتيت كلا منها حقه فقد آصبت ...؛
بردبارى چراغ خداست ... پنج چيز است كه بردبارى مى طلبد: شخص عزيز باشد و خوار شود، راستگو باشد و نسبت ناروا داده شود، به حق دعوت كند و سبكش بشمارند، بى گناه باشد و اذيت شود، حق طلبى كند و با او مخالفت كنند. اگر در هر پنج مورد، به حق رفتار كنى ، بردبار هستى ..
امام صادق (عليه السلام):
المفوض اءمره الى الله فى راحة الابد والعيش الدائم الرغد والمفوض حقا هو العالى عن كل همه دون الله تعالى ؛(22)
كسى كه كارهاى خود را به خدا بسپارد همواره از آسايش و خير و بركت در زندگى برخوردار است و واگذارنده حقيقى كارها به خدا، كسى است كه تمام همتش به سوى خدا باشد
 <    <<    86   87   88   89   90    >>    >