نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 <    <<    86   87   88   89   90    >>    >
 
امام على (عليه السلام):
من توكل على الله ذلت له الصعاب وتسهلت عليه الاسباب ؛(102)
هر كس به خدا توكل كند، دشوارى ها براى او آسان مى شود و اسباب برايش فراهم مى گردد
((نعيمان بن عمرو انصارى )) از قدماى صحابه پيامبر صلى الله عليه و آله و مردى مزاح و شوخ بوده است نوشته اند: روزى عربى از عشاير به مدينه آمد و شتر خود را پشت مسجد خوابانيد و به مسجد وارد شد و به حضور پيامبر صلى الله عليه و آله رسيد.
بعضى از اصحاب به نعيمان گفتند: اگر اين شتر را بكشى ، گوشت آن را تقسيم مى كنيم و بعد قيمتش را پيامبر صلى الله عليه و آله به اعرابى خواهد داد.
نعيمان شتر را كه كشت ،: صاحبش سر رسيد و فرياد بر آورد و پيامبر صلى الله عليه و آله را به داد خواهى خواست .
نعيمان فرار كرد؛ و رسول الله صلى الله عليه و آله از مسجد بيرون آمد و شتر اعرابى را كشته ديد، پرسيد: چه كسى اين كار را كرده است ؟ گفتند: نعيمان پيامبر صلى الله عليه و آله كسى را فرستاد تا او بياورند او را در خانه ((ضباعة بنت زبير)) (9) يافتند كه نزديك مسجد بود. فرستاده را به محل مخفى گاه اشاره كردند كه درون گودالى با مقدارى علف تازه خود را پوشانده بود.
فرستاده به نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و همره پيامبر صلى الله عليه و آله با جمعى از اصحاب به منزل ((ضباعه )) آمدند، و جاى مخفى شدن نعيمان را نشان داد.
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: علفها را از او دور كنيد، و آنها چنان كردند، نعيمان از مخفيگاه بيرون آمد.
پيشانى و رخسار او از آن علفهاى تازه ، رنگين شده بود فرمود: اى نعيمان اين چه كارى بود انجام دادى ؟
عرض كرد: يا رسول الله قسم به خدا آن كسانى كه شما را به محل مخفى من راهنمائى كردند به اين كار وادارم نمودند.
پيامبر صلى الله عليه و آله تبسم كنان رنگ علف را با دست مبارك خود از پيشانى و رخسار او دور كردند و قيمت شتر را به مرد اعرابى دادند
رسول اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم):
ليس شى ء اءسرع اجابة من دعوة غائب لغائب ؛(114)
هيچ دعايى زودتر از دعايى كه انسان در غياب كسى مى كند، مستجاب نمى شود

گر ميگيرم وقتيکه نگاهتو ندارم

رو آتيش گناهام ، مرهمتو ندارم

حالا که تابستونه، تاب ز دل ما ميره

من با هوا ميسوزم نسيمتو ندارم

سوختن چون ابر تابستان مثال دل شده

اين مثال بنده با اشک روان کامل شده

اي نسيم صبحگاه خيز و به دريايم ببر

گر که ابر در آسمانت لايق و قابل شده

مي سوزم و مي سازم و خواهم ز سرانجام

چون پلک زدن زود رود گردش ايام

گر تاب رسيدن به سرانجام ندارم

يارب سببي ساز که قسمت شود اعدام



در غيبت تو هميشه تابستان است

تابم بستان که تاب دل آسان است

من سوزم و برسوز دل خود گويم:

درسال چقدر فصل تابستان است


اي خنکاي نسيم در دل اين آفتاب

خوش وزش و دلنواز بر رخ گرماي تاب

اين دل گرمازده تشنه وصلت شده

جرعه اي ديدار ده،بهتر از آب و گلاب

اين روز ها که هوا گرم ميشود

طي ميشود ولي عليرغم ميشود

مهدي بيا و بوز بر حّرم و داغ دل

ورنه رخم ميان خاک عدم ميشود


سلام عليکم خسته نباشيد.

بنگر حيرت عقل را و جرأت عشق را ،
بگذار عاقلان ما را به ماندن بخوانند
راحلان طريق مي دانند که ماندن نيز در رفتن است.
«شهيد آويني»

سلام عليکم خسته نباشيد.

تنها کساني مردانه مي ميرند که

مردانه زيسته باشند.

شهيد آويني

سلام عليکم خسته نباشيد.

دست نيازمندي را گرفتم براي لحظه ايي کوتاه و صدايي شنيدم که مرا لرزاند !!
صداي خنده ي “خدا” را شنيدم ، واضح تر از صداي نفس هايم …


مادر بگو پسرم فداى حسين (ع ) شد و انشاءالله در اين جهان و در آخرت نزد خديجه كبرى فاطمه زهرا(س) روسفيد خواهى شد.

فرازي از وصيت‌نامهشهيد محمد اکبر نژاد
سلام

قرآن نوري است که در آن تاريکي يافت نمي شود و چراغي است که درخشندگي آن زوال نپذيرد، ريسماني که رشته ي آن محکم و پناهگاهي که قله ي آن بلند و درياييست که تشنگان آن ، آبش را تمام نتوانند کشيد و شفا دهنده ايست که بيماري هاي وحشت انگيز را بزدايد ، قرآن بهار دل چشمه هاي دانش ، سرچشمه ي عدالت و نهر جاري زلال حقيقت است.

اللّهمّ عجّل لوليّک الفرج
التماس دعا
يا علي

بدانيد كه «شهادت» نه يك باختن و شكست كه يك انتخاب است، و مجاهدان في سبيل‌الله با تمامي آگاهي آن را انتخاب كرده‌اند و خدا را سپاسگزاريم كه چنين مرگي داشته‌ايم.

فرازي از وصيت‌نامهشهيد علي افغاني
 <    <<    86   87   88   89   90    >>    >