هر کسي رو به تو آورد جهان آرا شد
مورد مرحمت انسية الحورا شد
کودکي بودم و با اسم تو مأنوس شدم
پايِ عشقت به سُويدايٍ دل من وا شد
هر که نوکر به کسي گشت همان نوکر ماند
هر کسي نوکر دربار تو شد آقا شد
در زدم بر در هر خانه دري باز نشد
جز درِ خانه ي تو ? در نزده در وا شد
ريزه خواران سر سفره ي تو شاهانند
آرزومند گدايي درت موسي شد
پسر مريم اگر جان بدهد بي جان را
هر دمي از نفست باز دم عيسي شد
تو نگاهم نکني در بَرِ مردم هيچم
نگهت عزت دنياي من و عقبي شد
عاشقي را که تو تأييد کني مَحرم توست
همچو سلمان که به دربار شما مني شد
سينه زن هاي تو در رتبه همه سلطانند
اين مقاميست که با دست علي امضا شد
گريه کردن به شما روزي هر چشمي نيست
اين متاعيست که در عالم زَر اهدا شد
روزيِ اشک مرا در غم خود افزون کن
همچنان قطره که از لطف شما دريا شد
هيچکس از لب خشکيده ي تو نَه نشنيد
نظر لطف شما شامل نوکر ها شد