محرم شد از غم نگاهم گرفت
به سوزانترين اشک، آهم گرفت
شکست در گلو بغض سوزان من و
عطر حسين روح و جانم گرفت . . .
دلم مست و لبم مست و سرم مست
بخون اي دل که صبرم رفته از دست
بخون اي دل محرم اومد از راه
بخون اجر تو با عباس بي دست
عشق يعني آتش افروخته
عشق يعني خيمه هاي سوخته
عشق يعني حاجي بيت الحرام
دل بريدن ها وحج ناتمام
عشق يعني غربت نور دوعين
عشق يعني گريه برقبر حسين
عشق را گويم فقط در يک کلام
گويند که در روز قيامت علمدار شفاعت زهراست
سلام من به محرم
محرم گل زهرا
به لطمه هاي ملائک
خنده کنان مي رود روز جزا در بهشت