نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 <    <<    161   162   163   164   165    >>    >
 

اساسي ترين ويژگي ياران امام حسين عليه السلام معرفت عميق نسبت به خداوند متعال است ، اين معرفت آنچنان استوار است که نه شبهات در آن خللي ايجاد مي کند و نه ترديد ها و شک ها در حريمش راه مي يابد. اين ويژگي از صفات بارز ياران امام حسين عليه السلام مي باشد...
سلام

پرسيدم از حلال که قدت چرا خم است؟
گفتا خميدن قدم ز بار ماتم است

گفتم به چرخ بهر چه پوشيده اي کبود؟
آهي کشيد و گفت که ماه محرم است

اللّهمّ عجّل لوليّک الفرج
التماس دعا
يا علي

در معرکه، تفسير شهادت مي‌کرد
در اوج عطش داشت روايت مي‌کرد

لا حول و لا قوة الا بالله
هم مرگ به او سخت حسادت مي‌کرد



عالم ، همه خاک کربلا بايدمان
پيوسته به لب ، خدا خدا بايدمان

تا پاک شود ، زمين ز ابناي يزيد
همواره حسين ، مقتدا بايدمان


در دشت بلا قحطي ايمان شده است
هر ديو و ددي نماد انسان شده است!


مردان همه سر به نيزه ها بخشيدند
سالار زنان بي سرو سامان شده است


تدبير خدا
هرگز نگذاشت تا ابد شب باشد
او ماند که در کنار زينب باشد

سجّاد که سجّاده به او دل مي‌بست
تدبير خدا بود که در تب باشد

ن دَم که فتاد دست پيغمبرِ آب
يک قطره عطش نبود در باور آب

گلهاى خدا زتشنگى پژمردند
اى خاک تمام کربلا بر سر آب


خسته ام
تکيه زده ام بر ديواري از سکوت ؛
گاه گاهي هق هق تنهايي هايم سکوتم را ميخراشد و نقشي از يادگاري ميزند
يادگاري هايي که کسي سواد خواندنش را ندارد
هيچ کس جز خدا!

خورشيد بر اين تيره مغاک افتاده ست؟

يا بر سر ني ان سر پاک افتاده ست؟!

بر عرش ني از تلاوت او پيداست

هفتاد دو سوره روي خاک افتاده ست





محرم آمد و دلها غمين شد غم و عشق وبلا با هم اجين شد

حسين آماده بهر جانفشاني است دوباره فاطمه قلبش حزين شد


زمين دشت شقايقهاي پرپر
وچشم آسمان از رفتنش تر
براي وسعتش دنيا قفس بود
به سمت عاشقي پر زد کبوتر



حرف دل آب را کجا مي زد مشک

سرتا سر کربلا صدا مي زد مشک

تيري آمد به قلب عباس (ع) نشست

چون طفل رباب دست و پا مي زد مشک




ياد آور لحظه هاي دردند عمو

شبهاي اسيري ام چه سردند عمو

ديشب سر ني فقط سرت را ديدم

آغوش تو را چه کار کردند عمو؟!


خورشيد نشسته بر درت اي کوفه

غافل شدي از دور و برت اي کوفه

امروز فرات را به رويش بستي

اي خاک دو عالم به سرت اي کوفه



اين نيزه مرا به عشقتان ميدوزد

در عمق وجود شعله مي افروزد

امسال اگرچه در زمستانم باز

از بردن اسم تو لبم مي سوزد



 <    <<    161   162   163   164   165    >>    >