أَشَدُّ الذُّنُوبِ مَا اسْتَهَانَ بِهِ [صَاحِبُهَا] صَاحِبُه
سخت ترين گناهان آن است که صاحبش آن را کوچک بشمرد.
اَشَدُّ النّاس اجتهاداً مَن تَرَک الذُّنوبَ؛
کوشنده ترين مردم کسي است که گناهان را رها سازد.
اَلحَياءُ مِنَ اللّهِ يَمحو كَثيرا مِنَ الخَطايا؛حيا از خدا بسيارى از گناهان را پاك مى كند.
يا على: خِدمَةُ العِيالِ كَفّارَةٌ لِلكَبائِرِ وَ تُطفى غَضَبَ الرَّبِّ، و َمُهُورُ الحُورِ العينِ، وَت َزيدُ فِى الحَسَناتِ وَ الدَّرَجاتِ يا عليّ لا يخدم العيال إلّا صدّيق أو شهيد أو رجل يريد اللَّه به خير الدّنيا و الآخرة
اي على: خدمت به خانواده، كفاره گناهان كبيره و خاموش كننده خشم خداوند و مهريه حورالعين و زياد كننده حسنات و درجات است.اي علي خدمت نميکند کسي به خانواده اش مگر صديق يا شهيد يا کسي که خدا خير دنيا و آخرت را براي او مي خواهد.
اِنَّ اللهَ عَلِمَ اَنَّ الذَّنبَ خَيرٌ لِلمُومنِ مِنَ العُجبِ وَ لَو لا ذلک مَا ابتُلِيَ مُومِنٌ بِذَنبٍ اَبَداًخداوند مي دانست که براي شخص مومن گناه از عجب بهتر است و اگر اين طور نبود، شخص مومن هيچ وقت آلوده به گناه نمي شد.
اضمنوا لي ستّا من أنفسكم أضمن لكم الجنّة أصدقوا إذا حدّثتم و أوفوا إذا وعدتم و أدّوا إذا ائتمنتم و احفظوا فروجكم و غضّوا أبصاركم و كفّوا أيديكم.شش چيز را براى من ضمانت كنيد تا من بهشت را براى شما ضمانت كنم، راستى در گفتار، وفاى به عهد، بر گرداندن امانت، پاكدامنى، چشم بستن از گناه و نگه داشتن دست (از غير حلال).
إِذا جاهَرَ الفاسِقُ بِفِسقِهِ فَلا حُرمَةَ لَهُ و َلا غيبَةَ؛هرگاه شخص فاسق و گنهكار آشكارا گناه كند، نه حرمتى دارد و نه غيبتى.
مَن لَهُ جارٌ و َيَعمَلُ بِالمَعاصى فَلَم يَنهَهُ فَهُوَ شَريكُهُ؛هر كس همسايه اى را داشته باشد كه گناه مى كند ولى او را نهى نكند، شريك در گناه اوست.
أَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى شُعَيْبٍ النَّبِيِّ (صلي الله عليه) أَنِّي مُعَذِّبٌ مِنْ قَوْمِكَ مِائَةَ أَلْفٍ أَرْبَعِينَ أَلْفاً مِنْ شِرَارِهِمْ وَ سِتِّينَ أَلْفاً مِنْ خِيَارِهِمْ فَقَالَ (عليه السلام) يَا رَبِّ هَؤُلَاءِ الْأَشْرَارُ فَمَا بَالُ الْأَخْيَارِ فَأَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِ دَاهَنُوا أَهْلَ الْمَعَاصِي وَ لَمْ يَغْضَبُوا لِغَضَبِي.
خداى تعالى به شعيب پيامبر وحى فرمود كه: من صد هزار نفر از قوم تو را عذاب خواهم كرد: چهل هزار نفر بدكار را، شصت هزار نفر از نيكانشان را. شعيب عرض كرد: پروردگارا! بدكاران سزاوارند اما نيكان چرا؟ خداى عز و جل به او وحى فرمود كه: آنان با گنهكاران راه آمدند و به خاطر خشم من به خشم نيامدند.
اِذا ظَهَرَتِ الجِناياتُ ارتَفَعَتِ البَرَكاتُ؛هرگاه گناهان آشكار شوند، بركتها از ميان مى رود.
لَا تَكُنْ مِمَّنْ يَرْجُو الْآخِرَةَ بِغَيْرِ الْعَمَلِ إِلَى أَنْ قَالَ يَنْهَى وَ لَا يَنْتَهِي وَ يَأْمُرُ بِمَا لَا يَأْتِي الْحَدِيثَ.
از كسانى مباش كه بى عمل، به آخرت اميد دارند از گناه باز مى دارند، اما خود باز نمى ايستند، به كارهايى فرمان مى دهند كه خود انجام نمى دهند.