استعيذوا باللَّه من الفقر و العيلة و من أن تظلموا أو تظلموا.
به خدا پناه ببريد از فقر و تنگدستي اينكه ظلم كنيد و يا زير بار ظلم برويد.
لِيَنْصُرِ الرَّجُلُ أَخاهُ ظالِما أَوْ مَظْلُوما إِنْ كانَ ظالِما فَيَنْهيهُ فَإِنَّهُ لَهُ نُصْرَةٌ و َإِنْ كانَ مَظْلوما فَيَنْصُرُهُ؛
انسان بايد برادر (دينى) خويش را يارى كند چه ظالم باشد چه مظلوم اگر ظالم باشد او را باز دارد كه اين به منزله يارى كردن اوست و اگر مظلوم باشد ياريش كند.
مَا انْتَصَرَ اللَّهُ مِنْ ظَالِمٍ إِلَّا بِظَالِمٍ وَ ذَلِكَ قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَّ- وَ كَذلِكَ نُوَلِّي بَعْضَ الظَّالِمِينَ بَعْضاً.
خداوند هيچگاه از ظالم انتقام نگرفت مگر به وسيله ظالمى ديگر و اين سخن خداى عز ّو جلّ است كه: «و بدين سان ظالمان را به سزاى اعمالى كه مى كنند بر يكديگر مسلّط مى كنيم».
اَللّهُمَّ إِنّى أَعوذُبِكَ مِنْ... أَنْ نَعْضِدَ ظالِما أَوْ نَخْذُلُ مَلْهوفا أَؤْ نَرومَ ما لَيْسَ لَنا بِحَقٍّ؛
خدايا به تو پناه مى برم... از اين كه ظالمى را يارى كنيم و يا مظلوم و دلسوخته اى را بى ياور گذاريم و يا آنچه حق ما نيست بخواهيم.
مَنْ طَلَبَ عِزّا بِظُلْمٍ وَ باطِلٍ أَوْرَثَهُ اللّهُ ذُلاًّ بِإِنْصافٍ وَ حَقٍّ؛
هر كس عزّت را با ظلم و باطل طلب كند، خداوند به انصاف و حق ذلّت نصيبش مى نمايد.
إِنَّ النّاسَ إِذا رَأَوُا الظّالِمَ فَلَمْ يَأْخُذوا عَلى يَدَيْهِ أَوْشَكَ أَنْ يَعُمَّهُمُ اللّهُ بِعِقابٍ مِنْهُ؛
مردم آنگاه كه ظالم را ببينند و او را باز ندارند، انتظار مىرود كه خداوند همه را به عذاب خود گرفتار سازد.
اِتَّقوا دَعْوَةَ الْمَظْلومِ و َإنْ كانَ كافِرا فَإِنَّها لَيْسَ دونَها حِجابٌ؛
از نفرين مظلوم بترسيد اگر چه كافر باشد، زيرا در برابر نفرين مظلوم پرده و مانعى نيست.
مَنْ أَخَذَ لِلْمَظْلومِ مِنَ الظّالِمِ كانَ مَعىَ فِى الْجَنَّةِ مصاحُبا؛
هر كس داد مظلوم را از ظالم بگيرد، در بهشت با من يار و همنشين باشد.
قُلوبُ الرَّعِيَّةِ خَزائِنُ راعيها فَما اَوْدَعَها مِنْ عَدْلٍ اَوْ جَوْرٍ وَجَدَهُ؛
دلهاى مردم خزانه هاى حاكم است، پس آنچه از عدالت و يا ظلم در آنها بگذارد، همان را خواهد يافت.
مَهْدىُّ اُمَّتِى الَّذى يَمْلاُ الاَرْضَ قِسْطا وَ عَدْلاً كَما مُلِئَتْ جَوْرا وَ ظُلْما؛
مهدى امت من كسى است كه هنگام پر شدن زمين از بيداد و ظلم، آن را پر از قسط و عدل خواهد كرد
اَلظُّلْمُ ثَلاثَةٌ: فَظُلْمٌ لايَغْفِرُهُ اللّهُ وَ ظُلْمٌ يَغْفِرُهُ وَ ظُلْمٌ لا يَتْرُكُهُ، فَأَمَّا الظُّلْمَ الَّذى لا يَغْفِرُ اللّهُ فَالشِّرْكُ قالَ اللّهُ: «إنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظيمٌ» و َأَمَّا الظُّلْمَ الَّذى يَغْفِرُهُ اللّهُ فَظُلْمُ الْعِبادِ أَنْفُسَهُمْ فيما بَيْنَهُمْ و َبَيْنَ رَبِّهِمْ و َأَمَّا الظُّلْمَ الَّذى لا يَتْرُكُهُ اللّهُ فَظُلْمُ الْعِبادِ بَعْضُهُمْ بَعْضا؛
ظلم سه قسم است: ظلمى كه خدا نمى آمرزد، ظلمى كه مى آمرزد و ظلمى كه از آن نمى گذرد، اما ظلمى كه خدا نمى آمرزد شرك است. خداوند مى فرمايد: «حقا كه شرك ظلمى بزرگ است» و اما ظلمى كه خدا مى آمرزد، ظلم بندگان به خودشان ميان خود و پروردگارشان است اما ظلمى كه خدا از آن نمى گذرد ظلم بندگان به يكديگر است.
أَفضَلُ الجِهادِ مَن أَصبَحَ لايَهُمُّ بِظُلمِ أَحَدٍ؛برترين جهاد آن است كه انسان روز خود را آغاز كند در حالى كه در انديشه ستم كردن به احدى نباشد.
و َقَد سُئِلَ عَن مَكارِمِ الخلاقِ فقال اَلعفوُ عَمَّن ظَلَمَكَ وَ صِلَةُ مَن قَطَعَكَ وَ إعطاءُ مَن حَرَمَكَ و َقَولُ الحَقِّ و َلَو عَلى نَفسِكَ؛درباره مكارم الاخلاق سئوال شد، فرمودند: گذشت از كسى كه به تو ظلم كرده، رابطه با كسى كه با تو قطع رابطه كرده، عطا به آن كس كه از تو دريغ داشته است و گفتن حق اگر چه بر ضد خودت باشد.
مَن عَفا عَن مَظلَمَةٍ أَبدَ لَهُ اللّه بِها عِزّا فِى الدُّنيا وَ الآخِرَةِ؛
هر كس از ظلمى كه در حق او شده گذشت كند، خداوند به جاى آن در دنيا و آخرت به او عزّت مى بخشد.