خداوندا دلــــم از دين بــري شد
اسير دام زلف آن پــــــــري شد
پري ديد و پريشــــان گشت فايـز
پري را هرکه ديد از دين بري شد
هرگز به غير جانان ما جان نمي فروشيمجان مي دهيم اما جانان نمي فروشيمدشمن اگر ببخشد کاخ سفيد خود رايک تار موي رهبر بر آن نمي فروشيم
يـ علي ـا
خداوندا
اين تويي که اغيار را از چشم و دل دوستانت دور مي راني
تا تنها تو را ببينند و تو را به تنهايي دوست بدارند
و جز در پناه تو به هيچ ملجا و ماواي ديگر نگريزند
پروردگارا
از تو ياري مي جويم ، ياري ام ده
يا رب
از برکت امان و آسايش محرومم مدار
و عذاب آتش را از من به دور ساز
ما را نوميد مساز و از رحمت واسعه ي خود تهي دستمان مدار
و از عطاياي خويش ناکاممان مفرماي و سر شکسته و دلشکسته مان مخواه
پروردگارا ! امشب رو به سوي تو آورده ام
در چنين شب به جناب تو روي آوردم
و تو را به حق حسين که آبروي عالم است قسمت مي دهم بزرگوارا