با اينکه نخورده دست زيبايي تو
آتش به دلم زده است زيبايي تو
بــــازار تمـــــــام حـــوريان را بانو
يکباره زد و شکست زيبـــايي تو.
همواره خــداي من! هميــشه،هــربـــار
تــــو رد تمــــاس و مــن دوبـــاره تــکــرار
عمريست که پشت خط دعا مي خوانم
زحمت بکــش و گــوشي خــود را بـردار.
هي شعر نوشتم و صحافي کـردم
ديدم که شبيه عنکبــوتي شده ام
از بس که تو را خيــال بافي کـردم.
از ديــــدن آن حــادثه خم شد پشـــــتم
خون مي چـــکد از مـــــداد بر انگشــــتم
ديشب که ستـاره اي به تو چشمـــک زد
رفتــــــم همـــه ي ستاره ها را کشتـــم.
مانند دو دلگير بهم محتاجند
انگار دل و تير بهم محتاجند
بايد که خودم را به تو زنجير کنم
ديوانه و زنجير بهم محتاجند.