نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 <    <<    41   42   43   44   45    >>    >
 
+ چادرخاکي 
اي پيش پرواز کبوتر هاي زخمي
باباي مفقودالاثر، باباي زخمي

دور از تو سهم دختر از اين بار هم پر
پس کي؟ کي از حال و هواي خانه غم پر؟

تا ياد دارم برگي از تاريخ بودي
يک قاب چوبي روي دست ميخ بودي

توي کتابم هر چه بابا آب مي داد
مادر نشانم عکس توي قاب مي داد

اينجا کنار قاب عکست جان سپردم
از بس که از اين هفته ها سرکوفت خوردم

من بيست سالم شد هنوزم توي قابي ؟!
خوب يک تکاني لااقل مرد حسابي!

يک بار هم از گيرودار قاب رد شو
از سيم هاي خاردار قاب رد شو

برگرد تنها يک بغل باباي من باش
ها ! يک بغل برگرد تنها جاي من باش

شايد تو هم شرمنده ي يک مشت خاکي
جا مانده اي در ماجراي بي پلاکي

عيبي ندارد خاک هم باشي قبول است
يک چفيه و يک ساک هم باشي قبول است

اي دست هايت آرزوي دست هايم
ناز و ادايم مانده روي دستهايم

تنها تلاشش انتظار است و سکوت است
پروانه اي که توي تار عنکبوت است

امشب عروسي مي کنم جاي تو خالي
پاي قباله جاي امضاي تو خالي

اي عکس هايت روي زخم دل نمک پاش
يک بار هم باباي معلوم الاثر باش

يا رب نظري بر من سرگردان کن

لطفي بمن دلشده? حيران کن

با من مکن آنچه من سزاي آنم

آنچ از کرم و لطف تو زيبد آن کن

خواهي چو خليل کعبه بنياد کني

و آنرا به نماز و طاعت آباد کني

روزي دو هزار بنده آزاد کني

به زان نبود که خاطري شاد کني

تا نگذري از جمع به فردي نرسي

تا نگذري از خويش به مردي نرسي

تا در ره دوست بي سر و پا نشوي

بي درد بماني و به دردي نرسي


دنيا طلبان ز حرص مستند همه

موسي کش و فرعون پرستند همه

هر عهد که با خداي بستند همه

از دوستي حرص شکستند همه


+ سپهري 
غفلت از يار گرفتار شدن هم دارد

از شما دور شدن زار شدن هم دارد

هر که از چشم بيفتاد محلش ندهند

عبد آلوده شدن خار شدن هم دارد

عيب از ماست که هر صبح نمي بينيمت

چشم بيمار شده تار شدن هم دارد

همه با درد به دنبال طبيبي هستيم

دوري از کوي تو بيمار شدن هم دارد

اي طبيب همه ، انگار دلت با ما نيست

بد شدن ، حس دل آزار شدن هم دارد

آنقدر حرف در اين سينه ما جمع شده است

اين همه عقده تلنبار شدن هم دارد

از کريمان فقرا جود و کرم مي خواهند

لطف بسيار طلبکار شدن هم دارد

نکند منتظر مردن مايي آقا ؟

اين بدي مانع ديدار شدن هم دارد

ما اسيريم اسير غم دنيا هستيم

غفلت از يار گرفتار شدن هم دارد

از هستي خويش تا پشيمان نشوي

سر حلقه? عارفان و مستان نشوي

تا در نظر خلق نگردي کافر

در مذهب عاشقان مسلمان نشوي

در مدرسه گر چه دانش اندوز شوي

وز گرمي بحث مجلس افروز شوي

در مکتب عشق با همه دانايي

سر گشته چو طفلان نوآموز شوي


غمناکم و از کوي تو با غم نروم

جز شاد و اميدوار و خرم نروم

از درگه همچو تو کريمي هرگز

نوميد کسي نرفت و من هم نروم


يا رب تو چنان کن که پريشان نشوم

محتاج برادران و خويشان نشوم

بي منت خلق خود مرا روزي ده

تا از در تو بر در ايشان نشوم

مجنون و پريشان توام دستم گير

سرگشته و حيران توام دستم گير

هر بي سر و پا چو دستگيري دارد

من بي سر و سامان توام دستم گير

+ سپهري 
اي التماس و خواهش بالا دوازده

ظهر اذان عقربه ي ما دوازده

من حقم است هشت گرفتم چرا که من

يک جمله هم نساخته ام با دوازده

با چند نمره باشد اگر رد نمي شوي

يک ، دو ، سه ، هفت ، هشت ، نه آقا دوازده

بي تو تمام اهل قيامت رفوزه اند

اي نمره ي قبولي دنيا ، دوازده

ثانيه هاي کند توسل مي آورند

يا صاحب الزمان خدا يا دوازده !

حالا که ساعت تو و چشم خدا يکي ست

آقا چقدر مانده زمان تا دوازده ؟

امروز اگر نشد ولي يک روز مي شود

ساعت به وقت شرعي زهرا ، دوازده

علي اکبر لطيفيان

در هر سحري با تو همي گويم راز

بر درگه تو همي کنم عرض نياز

بي منت بندگانت اي بنده نواز

کار من بيچاره? سرگشته بساز

+ سپهري 
غفلت از يار گرفتار شدن هم دارد

از شما دور شدن زار شدن هم دارد

هر که از چشم بيفتاد محلش ندهند

عبد آلوده شدن خار شدن هم دارد

عيب از ماست که هر صبح نمي بينيمت

چشم بيمار شده تار شدن هم دارد

همه با درد به دنبال طبيبي هستيم

دوري از کوي تو بيمار شدن هم دارد

اي طبيب همه ، انگار دلت با ما نيست

بد شدن ، حس دل آزار شدن هم دارد

آنقدر حرف در اين سينه ما جمع شده است

اين همه عقده تلنبار شدن هم دارد

از کريمان فقرا جود و کرم مي خواهند

لطف بسيار طلبکار شدن هم دارد

نکند منتظر مردن مايي آقا ؟

اين بدي مانع ديدار شدن هم دارد

ما اسيريم اسير غم دنيا هستيم

غفلت از يار گرفتار شدن هم دارد

گر خاک تويي خاک ترا خاک شدم

چون خاک ترا خاک شدم پاک شدم

غم سوي تو هرگز گذري مي‌نکند

آخر چه غمت از آنکه غمناک شدم

 <    <<    41   42   43   44   45    >>    >