mp3 player شوکر

نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 <    <<    86   87   88   89   90    >>    >
 
نمي تواني حرف زدن خدا با کسي ديگر را بشنوي مگر آنکه خودت همان شخص باشي
خوشبختي، نگاه خداست. دعا ميکنم خداوند هرگز چشم از تو بر ندارد.
خوش به حال پرنده ها ، دلشان که تنگ شود پر ميزنند پيش هم …
.
.
کفشهايم که جفت ميشوند دلم هواي رفتن ميکند ؛ چه کودکانه دل من تنگ ميشود بي آنکه بدانم چه کسي دلتنگ من است !
و هر انساني که متولد ميشود نشان دهنده اين است که خدا هنوز از انسان نااميد نشده است

امان از لحظه ى غفلت، که شاهدم هستى!
گاهى اوقات براى حس کردن خدا، رگ گردنم را با دستم لمس ميکنم.

دل اگر بســــــتي ،

محـــــــکم نبند!

مراقب باش گره کور نزني...!


او ميـــــــــــــــــــــــرود!

آنوقت تو ميماني و يک گره کور...!!!
ســــه حرف دارد اما براي پر کردنِ تنهايي من، حرف ندارد:
خـــــــــــدا
پروردگارا
پناهم باش تا مظلوم روزگار نباشم !
رهايم نکن تا اسير دست روزگار نگردم !
ياورم باش تا محتاج روزگار نباشم !
بال و پرم باش تا که مصلوب اين روزگار نگردم !
همدمم باش تا که تنهاي روزگار نباشم !
کنارم بمان تا که بي کس روزگار نگردم !
مهربانم بمان تا به دنبال روزگار نامهربان نباشم !
عاشقم بمان تا عاشق اين روزگار پست و بي حيا نگردم !
و خدايم باش تا بنده اين روزگار نباشم !
کــــــــــــل دنيــــــا هم بگويند دوستم دارند ? فايده ندارد ...

امااااااا

دوستت دارم هاي تـــــــــــــــــــــــو چه غوغــــــــايـــــي مــي کنـد ......!!!!!!!
تـــو را دوست ميدارم . . .
چه فـرق مى کند که چـــــــــــــــرا ! ؟
يــــــــــــا از چــــــــــــه وقـت!
يـا چطـور شـد که . . . !
چه فـــــــــــــــرق ميکـند ؟!
وقتى تــو بـايـد بــــــــــــــاور کنـى . . . که نمـى کـــــــــنى ( ! )
و من بــايـد فـرامـــــــــوش کــنم . . کـه نمـــــى کـــــنم
کسي که در برابر خداوند زانو مي زند مي تواند در برابر هر کسي ايستادگي کند !
ماهيان از تلاطم دريا به خداوند پناه بردند و چون دريا آرام شد خود را اسير دام صياد يافتند !
تلاطمهاي زندگي حکمتي از خداوند است پس از خدا بخواهيم دلمان آرام باشد نه درياي دور و برمان …
پروردگارا تو تکراري ترين “حضور” روزگار مني و من عجيب به آغوش تو از آن سوي فاصله ها خو گرفته ام
بيخودي پرسه زديم صبحمان شب بشود
بيخودي حرص زديم سهم مان کم نشود
ماخدا را با خود سر دعوا برديم و قسمها خورديم
ما به هم بد کرديم ، ما به هم بدگفتيم
ما حقيقتها را زير پا له کرديم و چقدر حظ برديم که زرنگي کرديم
روي هرحادثه اي حرفي از پول زديم
از شما ميپرسم ما که را گول زديم ؟
من خدا را در نگاه آناني ديدم که خود نيازمند محبت بودند ولي باز محبت مي کردند !
 <    <<    86   87   88   89   90    >>    >