زندگینامه شهید کریم صمدی فر

( شهدای پل سه تیر )

 

بنام الله پاسدار حرمت خون شهیدان

در سال1325 در یکی از روستاهای* سوادکوه معروف به

 سیمت دوآب در خانواده *مستضعف دامداری و کشاورزی

 چشم به جهان گشود

به دلیل استضعاف مالی *نتوانست به مدرسه برودوبه

و بصورت زندگی *ایلی در تابستانها در حوالی قائمشهر

روستای *چپی کوچ مینمودند. تا اینکه درسن 16 سالگی

بعنوان کارگر *عادی مشغول بکار گردید و بتدریج به دلیل

تنها بودن ناچاراًبا فشار خانواده گی* ازدواج نمودن

تا اینکه در سال 1345 به خدمت *سربازی اعزام

گردید.در هنگام رفتن به خدمت *عائله مند بود.یعنی

همسر و *سه فرزند داشته است . که با زحمات و

تلاشهای طاقت فرسا دوران *سربازی را به اتمام

رسانیده  وبعد از آن از *قائمشهر جهت ادامه کار به

 بابلسر در شرکت ساختمانی *عزیمت کرد و قریب    

 هشت سال در بابلسر و فریدونکنار *سکونت میکرد

و گذران زندگی مینمود. تا این که *شرکت ساختمانی

به دلیل اتمام کار در بابلسرو فریدونکار به *تهران

 رفت که ایشان هم بعنوان *راننده به تهران رفت ودر

 آنجا ادامه کار میداد البته با توجه به *تعدادعائله مند

 بودن بیشتر از *هشت نفر نتوانست آنهارا به تهران ببرد

 ناچارا در قائمشهر آنها را *سکونت دادوکلبه محقری

 برای آنها تدارک دید تا این که در* سال 1360

شرکت ساختمان هم بدلیل  *نداشتن بودجه و اعتبارات

 کافی تعطیل گردید که *ناچارا از تهران به قائمشهر آمد    
 
 وقریب *یک سال به علت بی کاری ویا این که

بصورت روزانه به کارهای *جزئی مشغول می شد

که در سال 1361 یک دستگاه وانت *شریکی با یکی

از بستگانش خریده بود که با کارکردن با *وانت زندگیش

را تامین مینمود. و *ناچارا وانت را فروخته  و با یکی از

 برادرانش *یک دستگاه کمپرسی مستهلک خریداری نمود.

تا اینکه بدلیل واقعاً تسهک بودن ماشین و *خستگی ناپذیر

ماشین را فروخته و با یک نفر از برادران دیگر یک

دستگاه کمپرس بهتری خریداری نموه اند که شروع

کار نموده و *معاش زندگیش را فراهم مینموده است

تا این که متأسفانه بعد از مدتی در *جاده آمل

تصادف شدیدی نموده بودکه شکر خدا *در آن

سانحه جان سالم به در برد و فقط مقدار *جزئی

 مجروح گردید وآن هم *مداوا گردیدو ماشین او

 هم در این سانحه *بطور کلی از بین رفت و به

شغل رانندگی مشغول شد وبا *زحمات و شادی

زندگی جدیدی آغاز کردالبته  *با فعالیت های

 سر شارو مشقتهای فراوان ادامه *زندگی داد 

ودر اواخرسال1362جهت *بازسازی شهرستان

 سوسنگردبه آنجا *اعزام گردید ه بود و مجداً در

خرداد ماه سال 1363 پسر *بزرگش بنام مهران

صمدی فر که در *خدمت مقدس سربازی بوده و

در خط مقدم جبهه در *شلمچه مجروح گردید که با

زحمات و تلاش *شهید شکر خداوند متعال مداوا

 گردید.و متأسفانه بدلیل *جراحات زیادو صدمه

 ترکش مین از ناحیه پا *معلول گردید. در سال

1364 در *حمله والفجر 8 به مدت 20 روز

در فاو ایفاء *وطیفه نموده است.

  و با کار کردن شبانه روزی *توانسته ادامه زندگی

دهد تا اینکه در* سال 1365 در حالیکه در قامشهر

گذران زندگی میداد *در مورخه 1365/11/2

نوبت اعزام او به *جبهه شدکه از طرف جهاد

سازندگی استان مازندران *اعزام گردید و در حین

 انجام کارهای جهادگری در *خط مقدم جبهه در منطقه

 شلمچه بر اثر یک ترکش از ناحیه *سربه درجه رفیع

شهادت *نائل آمد

روحش شاد وراهش جاودان باد

برای سلامتی و تعجیل فرج آقا امام زمان (عج)....... صلوات