خاطره ای از همرزم دانش آموز شهید سید حسین حسینی
( شهدای پل سه تیر )
به اتفاق همسنگران شهیدم شهیدان دهقان . بهرام لطفیان.
مهدی پناهنده وشهید سید حسین حسینی که این جانب سومین
مرحله ی اعزام به منطقه را پشت سر میگذاشتم همراه این
عزیزان به منطقه در تاریخ 4/2/1367 اعزام به محل اسقرار
نیروهای لشگر 25 کربلا در هفت تپه شدیم در گردان محمد باقر
(ع) گروهان دوم مشغول خدمت بسیجی که به صورت داوطلبانه
از طرف همه ی همسنگران صورت گرفته شده بود شدیم یک
ماه در این مکان به صورت آموزشی مشغول آموزش شدیم بعد
از یک ماه جهت خط نگهداری که عراق فاو را با زدن پاتک
شیمیای و سنگین پی گرفته بود در منطقه خرمشهر (شلمچه)
مستقر شدیم که به جای گردان یا رسول وارد منطقه شدیم و
با پاتک دشمن روبه رو شدیم که به قدری شدید بود که
نمی توانستیم از زیر آتش تهیه دشمن سالم بیرون برویم.
هوای بسیار گرم و داغ و تشنگی در حد بالایی بود که باعث
افت مبارزه با دشمن شده بودلذابا شروع اتش تهیه زیاد
دشمن به طرف عقب به دستور فرمانده ی امام محمد باقر
عقب نشینی کردیم که در حال عقب نشینی صدای داد و
فریاد شهید سید حسین حسینی رامی شنیدیم که همه را
یطرف عقب فرا می خواند و خیلی سرو صدا میکرد
که سریعا از منطقه عقب خارج شدیم. ساعت 2 بعد از
ظهر بود که دیگه سرو صدای این شهید را نشنیدم که
بعداً متوجه شدم که او شهید شدند.
انشاالله بتوانیم راه شهدا را ادامه بدهیم .
یادشان گرامی و روحشان شاد
برای سلامتی و تعجیل فرج آقا امام زمان (عج)...... صلوات
.: Weblog Themes By Pichak :.