سفارش تبلیغ
صبا ویژن



پدر در شعر فارسی- مرتضی کیوان هاشمی

خارها از من و گلهای گلستان از تو
دردها مال من و ناله و فریاد از تو
دل پر خون ز من و سفره ی پر نان از تو
رنجها سهم من و نق نق و بیداد از تو
چشم پر اشک ز بابا، لب خندان از تو
تا پریشان نشوی، حال پریشان از من
در عوض، زحمت آن زلف پریشان از تو
پسرم! پاسخ این سیل طلبکار از من
سخت اگر نیست ترا، عشوه ی خوبان از تو
نگرانی وصول طلب و چک از من
اضطراب و هیجان شب هجران از تو
شستن و پختن و این معرکه ها از مادر
رنج بلعیدن یک دیس فسنجان از تو
مثل حمال حطب، بار کشیدن از من
گرچه سخت است! ولی خواب فراوان از تو
لولهای بند شود، بازگشایی از من
در عوض وا شدن لوله ی خوبان از تو
روز و شب، گفتن صد بار- پسر جان!- از من
زحمت گفتن یک بار- پدر جان!- از تو
دادن پول، بدون سخن و حرف از من
دادن پز، به در و بام و خیابان از تو
این خطا را همه کردند، تو هم خواهی کرد
گر تو بابا نشدی، ثروت «کیوان» از تو
 

شاعر : مرتضی کیوان هاشمی

یرای سلامتی و تعجیل فرج آقا امام زمان (عج)...... صلوات
 





تاریخ : جمعه 94/2/4 | 4:16 صبح | نویسنده : سیما رمضانیان | نظر

  • تبلیغات متنی | مهم نیوز | ایکس باکس