( خاطره آقا میثم، دوست و پسردایی شهید حسینی )
آلبوم 87 .....!
سلام و درود خدا بر همه شهیدان و شهید سید مجتبی حسینی
خاطره گفتن از سید کار دشواریه اما حالا که از من خواسته شد
چیزی بگم جریانی افتادم که شاید گفتنش برای بازدید کنندگان
وبلاگ اربا اربا خالی از لطف نباشه
یادمه صبح ها که ساعت 7 میرفتم برای مدرسه، دبیرستان
شاهد شهرستان فائم شهر سید و می دیدم که می رفت سرکار
چون مسیرمون مشترک بود قرار گذاشتیم هر روز مقداری
از راه و باهم پیاده بریم یه روز تو راه موبایلش و در اورد
مدحی گذاشت دقت کردم دیدم صدای خودشه عزیز
زهرا غریب و تنها، روی به میدان برادر من سید چون
مداح و ذاکر اهل بیت بود گاهی اوقات صداش و برا
خودش ضبط میکرد گفتم: سید قشنگ خوندی به شوخی
و با خنده ی همیشگی روی لبش گفت: این مجتبای 85
یکی دیگه گذاشت: این مجتبای86
گفت: آلبوم مجتبی 87 تو راهه .....
حرف دلمه، سید اول محرم سال 87 به خیل شهدای کربلا
پیوست شاید البوم 87 رو تو جمع شهدای کربلا و سالار
شهیدان در محضر بی بی دو عالم برای ارباب بی کفن خوند
به امید وصل کوی یاران
با سپاس فراوان از آقا میثم، دوست و پسردایی شهید حسینی
دانشجوی رشته شیمی دانشگاه شهید بهشتی
برای سلامتی و تعجیل فرج آقا امام زمان عج .... صلوات
.: Weblog Themes By Pichak :.