ديباچه ي عشق و عاشقي باز شود
دلها همه آماده ي پرواز شود
با بوي معطر ماه رجب
شور و شعف خدايي آغاز شود
نماز شب ليله الرغائب :
چنان است که روز پنجشنبه اوّل آن ماه را روزه ميداري چون شب جمعه داخل شود ((ما بين نماز مغرب و عشاء ))/ 12 / رکعت نماز ميگذاري -هر دو رکعت به يک سلام -و در هر رکعت از آن :
1 مرتبه حمد و 3 مرتبه قدر و 12 مرتبه توحيد ميخواني و چون فارغ شدي از
نماز 70 مرتبه ميگوئي:
« اَللّهُمَّ صَلِّ عَلي مُحَمَّدٍ النَّبِيِّ الاُْمِّيِّ وَعَلي آلِهِ»
پس به سجده مي روي و 70 مرتبه ميگوئي:« سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلائِکَةِ وَالرُّوحِ»
پس سر ازسجده برميداري و 70 مرتبه ميگوئي«رَبِّ اغْفِرْ وَارْحَمْ وَتَجاوَزْ عَمّا تَعْلَمُ اِنَّکَ اَنْتَ الْعَلِيُّ الاَعْظَمُ»
پس باز به سجده ميروي و 70 مرتبه ميگوئي:« سُبُّوحٌ قُدّوُسٌ رَبُّ الْمَلائِکَةِ وَالرُّوحِ»
پس حاجت خود را ميطلبي که انشاءالله برآورده خواهد شد.
منبع : کتاب مفاتيح الجنان - اعمال ماه مبارک رجب
سلام مومن ......................................................منو هم فراموش نکنليله الرغائبتون پربرکت [گل]
گاهي خدا درها را مي بندد و پنجره ها را قفل مي کند زيباست که فکر کنيم شايد بيرون طوفان مي ايد ومي خواهد از ما محافظت کند...
با اسم دلتنگ امام عصر لينکتون کردم
ممنون از حضورتون
گرفته بوي تورا خلوت خزاني منکجايي اي گل شب بوي بي نشاني منغزل براي تو سر مي برم عزيزتريناگرشبانه بيايي به ميهماني منچنين که بوي تنت در رواق ها جاري استچگونه گل نکند بغض جمکراني منعجب حکايت تلخي است نااميد شدنشما کجا و من و چادر شباني مندراين تغزل کوچک سرودمت اي خوبخداکند که بخندي به ناتواني منبه پاي بوس تو آيينه دستچين کردمکجايي اي گل شب بوي بي نشاني من..
سلام بزرگوا ر
ممنون براي کامنت ها و حضور هميشه ي شما .
تاريک کوچه دلتنگي پر از خالي و اشکابتداي کوچه شماره مي شوييک خود را جا مي گذاريدو اعدام غرورسه تولد انتظار و چشماني خيره به انتهاچهار اولين قطره اشکپنج , شش ,هفت , هشت , ...پنجاه به مرز پرواز مي رسيآرزوي دو بال مغز خاليت را پر مي کندخيال خامي نا تمام چشمت را مي بنددو تو غرق مي شوي در ابتداي عشقتازه پنجاه ويک مي شويپنجاه ودو ,پنجاه وسه ,پنجاه وچهار , ...ورد مي خواني هزار بارته کوچه سيصد وسيزده ضربان در نبض زمان کامل مي شوددر پس کوچه عددي نا معلومجمعه اي در بي انتهاي عشقپشت پرده اي سياهاو پيدا مي شود و تو گم مي شوي...
دل را پر از طراوت عطر حضور کن اقا تو را به حضرت زهرا ظهور کن آخر کجايي اي گل شب بوي فاطمه برگرد و شهر را پر از امواج نور کن شبهاي جمعه ياد تو بيداد ميکند آدينه اي ز کوچه ي دنيا عبور کن آقا چقدر فاصله ، اندوه ، انتظار فکري براي اين سفر راه دور کن زين کن سمند حادثه را تک سوار عشق جان را پر از شراره ي غوغا و شور کن آقا چقدر ضجه زنيم و دعا کنيم يا بازگرد يا دل ما را صبور کن
اي يادگار غربت گلهاي اطلسي حتي تو هم به داد غزلها نمي رسي حتي تو هم اجازه نداري عجيب نيست که با وجود اين همه کس باز بي کسي با اينکه نيستي ولي آقا هنوز هم در لابلاي قافيه ها يم مشخصي ! آقا جسارت است ولي دوره کرده اند نام ترا هزار خدا نا مقدسي نه ، هيچکس هنوز نبايد ببيندت اين بود راز پچ پچ گلهاي اطلسي يکروز جمعه ، اما تعطيل مي شود بازار اين جماعت صورت مثلثي