کسى که آخرت را بدنيا فروخت / نداند هم آن و هم اينش بسوخت
کسى که آخرت را بدنيا خريد / به او خير فانىّ و باقى رسيد . . .
.
چو کس بر خدا و رسول و امام / سپارد زمام امورش، تمام
ز فيض هدايت شود بهرهمند / نبيند به دنيا و عقبى گزند . . .
کي رفته اي ز دل که تمنا کنم تورا / کي بوده اي نهفته که پيدا کنم تورا
غايب نگشته ي که شوم طالب حضور / پنهان نگشته اي که هويدا کنم تو را . . .
(فروغي)
ز اخلاص، ايمان پذيرد کمال / بود نيّت پاک، دين را جمال
به اکسير اخلاص، قلب وجود / طلا گردد اندر رکوع و سجود . . .
ستايش کنم ايزد پاک را / که گويا و بينا کند خاک را
به موري دهد مالش نره شير / کند پشه بر پيل جنگي دلير
جهان را بلندي و پستي تويي / ندانم چه اي آنچه هستي تويي . . .
خواهي اگر بجويي ، يک لحظه اي مجويش
خواهي اگر بداني ، يک لحظه اي مدانش . . .
(ملا محسن فيض)
کسي که در برابر خداوند زانو مي زند
مي تواند در برابر هر کسي ايستادگي کند . . .
اي تير غمت را دل عشاق نشانه / خلقي به تو مشغول و تو غايب ز ميانه
حاجي بره کعبه و من طالب ديدار / او خانه همي جويد و من صاحب خانه . . .
(خيالي هروي)
الهي من اسير جهان بودم / عقوبت کن چو نافرمان بودم
خداوندا بسوزانم بسوزان / اگر فرمانبر شيطان بودم . . .
به نام آنکه هستي نام از او يافت / فلک جنبش زمين آراو از او يافت
خدايي کافرينش در سجودش / گواهي مطلق آمد بر وجودش . . .
عقل، جاده ي پر پيچ و خمي است که “تا” خدا مي رسد
و عشق، جاده ي مستقيمي که “به” خدا مي رساند . . .
در زندگي ، براي رسيدن از خد به خدا ، يک خط راست و کوتاه لازم است
نامش صراط مستقيم