الرَّوْحُ وَ الرَّاحَةُ وَ الْفَلْجُ وَ الْفَلَاحُ وَ النَّجَاحُ وَ الْبَرَكَةُ وَ الْعَفْوُ وَ الْعَافِيَةُ وَ الْمُعَافَاةُ وَ الْبُشْرَى وَ النَّضْرَةُ وَ الرِّضَا وَ الْقُرْبُ وَ الْقَرَابَةُ وَ النَّصْرُ وَ الظَفَرُ وَ التَّمْكِينُ وَ السُّرُورُ وَ الْمَحَبَّةُ مِنَ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى عَلَى مَنْ أَحَبَّ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ (عليه السلام) وَ وَالاهُ وَ ائْتَمَّ بِهِ وَ أَقَرَّ بِفَضْلِهِ وَ تَوَلَّى الْأَوْصِيَاءَ مِنْ بَعْدِهِ وَ حَقٌّ عَلَيَّ أَنْ أُدْخِلَهُمْ فِي شَفَاعَتِي وَ حَقٌّ عَلَى رَبِّي أَنْ يَسْتَجِيبَ لِي فِيهِمْ وَ هُمْ أَتْبَاعِي وَ مَنْ تَبِعَنِي فَإِنَّهُ مِنِّي
آسايش و راحتى، كاميابى و رستگارى و پيروزى، بركت و گذشت و تندرستى و عافيت، بشارت و خرّمى و رضايتمندى، قرب و خويشاوندى، يارى و پيروزى و توانمندى، شادى و محبّت، از سوى خداى متعال، بر كسى باد كه على بن ابى طالب را دوست بدارد، ولايت او را بپذيرد، به او اقتدا كند، به برترى او اقرار نمايد، و امامانِ پس از او را به ولايت بپذيرد. بر من است كه آنان را در شفاعتم وارد كنم. بر پروردگار من است كه خواسته مرا درباره آنان اجابت كند. آنان پيروان من هستند و هر كه از من پيروى كند، از من است.
في قَولِ اللّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «وَ لاَ تَنسَ نَصيبَكَ مِنَ الدُّنيا» : لا تَنسَ صِحَّتَكَ وَ قُوَّتَكَ وَ فَراغَكَ وَ شَبابَكَ وَ نَشاطَكَ اَن تَطلُبَ بِهَا الآخِرَةَ ؛
درباره آيه سهم خود را از دنيا فراموش مكن : [يعنى] سلامتى ، توانايى ، فرصت ، جوانى و شادابى ات را فراموش مكن ، تا با آنها ، آخرت را به دست آورى.
اِنَّ اَسْرَعَ الْخَيْرِ ثَوابا البِرُّ وَ اِنَّ اَسْرَعَ الشَّرِّ عِقابا البَغْىُ؛
پاداش نيكوكارى زودتر از هر كار خوب ديگرى مى رسد و كيفر ستم و تجاوز زودتر از هر كار بد ديگرى گريبان مى گيرد.
ثَلاثٌ مَنْ كُنَّ فيهِ فَهِىَ راجِعَةٌ عَلى صاحِبِها: اَلْبَغْىُ وَ الْمَكْرُ وَ النَّـكْتُ؛
سه چيز است كه در هر كس باشد [آثارش] به خود او بر مى گردد: ستم كردن، فريب دادن و پيمان شكنى.
اَلْبَغْىُ يَصْرَعُ الرِّجالَ وَ يُدْنِى الآجالَ؛
ظلم و تجاوز، انسان را زمين مى زند و مرگها را نزديك مى سازد.
اِثنانِ يعجلهما اللهُ فِي الدُّنيا البَغيَ و عُقوقَ الوالدين؛
دو چيز را خداوند در دنيا کيفر مي دهد : تعدي و ناسپاسي پدر و مادر.
رَحِمَ اللّهُ عَبْدا كانَتْ لأَخيهِ عِنْدَهُ مَظْلِمَةٌ فى عِرْضٍ أَوْ مالٍ فَجاءَهُ فَاسْتَحَلَّهُ قَبْلَ أَنْ يُؤْخَذَ و َلَيْسَ ثَمَّ دينارٌ و َلا دِرْهَمٌ فَإِنْ كانَتْ لَهُ حَسَناتٌ اُخِذَ مِنْ حَسَناتِهِ وَ إِنْ لَمْ تَكُنْ لَهُ حَسَناتٌ حَمَلوا عَلَيْهِ مِنْ سَيِّئاتِهِ؛
خدا رحمت كند بندهاى را كه حلاليت بطلبد از برادرى كه به آبرو يا مال او تجاوز كرده، قبل از آن كه (در قيامت) از او بازخواست كنند، آنجايى كه دينار و درهمى نباشد، در نتيجه اگر شخص كار نيكى داشته باشد از آن بردارند و اگر نداشته باشد، از گناهان مظلوم برداشته بر گناهان او بيفزايند.
مَن ظَنَّ بِكَ خَيرَاً فَصَدِّق ظَنَّه؛
کسي که به تو گمان نيکي برد، گمانش را (عملاً) تصديق کن.
أَحْسِنِ الظَّنَّ بِاللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ أَنَا عِنْدَ ظَنِّ عَبْدِيَ الْمُؤْمِنِ بِي إِنْ خَيْراً فَخَيْراً وَ إِنْ شَرّاً فَشَرّا
به خداوند خوش گمان باش، زيرا خداى عز و جل مى فرمايد: من نزد گمان بنده مؤمن خويش هستم، اگر به من خوش گمان باشد، به خوبى با او رفتار مى كنم و اگر به من بدگمان باشد، به بدى با او رفتار مى كنم.
مَن لَم يُحسِن ظَنَّهُ استَوحَشَ مِن كُلِّ أَحَدٍ؛
آن كس كه گمان خود را نيكو نسازد (و بدبين باشد) از هر كسى وحشت مى كند.
لا تُؤووا التُّرابَ خَلفَ البابِ، فَاِنَّهُ مأوَى الشَّيطانِ؛
زباله را پشت در (حياط) جمع نكنيد، زيرا كه لانه شيطان مى شود.
اَلمُريبُ اَبَدا عَليلٌ؛
آدم بدبين، هميشه بيمار است.
لا تُبَيَّتُوا القُمامَةَ فى بُيوتِكُم وَ اَخرِجوها نَهارا، فَاِنَّها مَقعَدُ الشَّيطانِ؛
زباله را شب در خانه هاى خود نگه نداريد و آن را در روز به بيرون از خانه منتقل كنيد، زيرا زباله نشيمنگاه شيطان است.
إِنَّ اللّهَ عَز َّو َجَلَّ أَحَبَّ الْكَذِبَ فِى الصَّلاحِ وَ أبْغَضَ الصِّدْقَ فِى الْفَسادِ؛
خداوند عز و جل، دروغى را كه باعث صلح و آشتى شود دوست دارد و از راستى كه باعث فساد (و فتنه) شود بيزار است.
خَلَّتانِ كثيرٌ مِن الناسِ فيهِم مَفتونٌ: الصِّحَّةُ و الفَراغُ؛
دو چيز است كه مايه فتنه بسيارى از مردم است: تندرستى و فراغت.