mp3 player شوکر

نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 <    <<    76   77   78   79   80    >>    >
 
شيخي به زني فاحشه گفتا مستي
هر لحظه به دام دگري پــا بستي
گفتا شيخا هر آن چه گويي هستم
آيا تو چنان که مي نمايي هستي.
شيخي به زني فاحشه گفتا مستي
هر لحظه به دام دگري پــا بستي
گفتا شيخا هر آن چه گويي هستم
آيا تو چنان که مي نمايي هستي.
در گوش دلم گفت فلک پنهاني
حکمي که قضا بود ز من مي داني ؟
در گردش خود اگر مرا دست بدي
خود را برهاندمي ز سرگرداني.
اي آن که نتيجه چهار و هفتي
وز هفت و چهار دايم اندر تفتي
مي خور که هزار باره بيش ات گفتم
باز آمدنت نيست چو رفتي ، رفتي.
دنيا بـمراد رانـده گير آخــر چه
وين نامه عمر خوانده گير آخر چه
گيرم که بکام دل بماندي صد سال
صد سال دگر بمانده گير آخر چه.
بنـگر ز صـبـا دامن گل چاک شده
بلبل ز جـمال گــل طـربناک شده
در سايه گل نشين که بسيار اين گل
از خاک بر آمده است و در خاک شده.

تا کي غم آن خورم که دارم يا نه
وين عمر به خوشدلي گذارم يا نه
پر کن قدح باده که معلومم نيست
کاين دم که فرو برم برآرم يا نه.

از درس عـلوم جمله بـگريزي به
وانـدر سـر زلف دلـبر آويزي به
زآن پيش که روزگار خونت ريزد
تو خون قنينه در قدح ريزي به.
از آمدن و رفتن ما سودي کو
وز تار وجود عمر ما پودي کو
در چنبر چرخ جان چندين پاکان
مي سوزد و خاک مي شود دودي کو.


آن قصر که بر چرخ همي زد پهلو
بر درگه او شهان نهادندي رو
ديديم که بر کنگره اش فاخته اي
بنشسته همي گفت که کوکو کوکو؟
از تن چو برفت جان پاک من و تو
خشـتي دو نـهند بر مغـاک مـن و تو
و آنــگه براي خشت گــور دگران
در کـالبدي کـشند خـاک من و تو.

اسرار ازل را نه تو داني و نه من
وين حرف معما نه تو خواني ونه من
هست از پس پرده گفتگوي من و تو
چون پرده برافتد نه تو ماني و نه من.
گر بر فلکم دست بدي چون يزدان
برداشتمي من اين فلک را ز ميان
از نو فلک دگر چنان ساختمي
کازاده بکام دل رسيدي آسان.
رندي ديدم نشسته بر خنگ زمين
نه کفر و نه اسلام و نه دنيا و نه دين
ني حق نه حقيقت نه شريعت نه يقين
اندر دو جهان کرا بود زهره اين.

بر خيز و مخور غم جهان گذران
خوش باش و دمي به شادماني گذران
در طـبع جـهان اگــر وفـايي بودي
نوبت بـه تو خود نيامدي از دگـران.


 <    <<    76   77   78   79   80    >>    >