خُذ مِن شارِبـِكَ وَ اَظفارِكَ فى كُلِّ جُمُعَةٍ فَاِن لَم يَكُن فيها شَىْءٌ فَحُكَّها لا يُصيبُكَ جُنونٌ وَ لا جُذامٌ وَ لا بَرَصٌ؛
در هر جمعه، اندكى از سبيل و ناخنهاى خود را بگير، و اگر هم چيزى وجود نداشته باشد، آن را (كمى) بساى، [كه در اين صورت] ديوانگى، جذام و پيسى به تو نمى رسد.
و مَنِ اغتَسَلَ مِنَ الماءِ الَّذى قَدِ اغتُسِلَ فيهِ فَاَصابَهُ الجُذامُ فَلا يَلومَنَّ اِلاّ نَفسَهُ ؛
هر كس با آبى غسل كند كه پيشتر در آن غسل شده است و به جذام مبتلا شود، كسى را جز خود سرزنش نكند.
أيما اثنَين جَرى بينهما کلام فطلب أحدهما رضَـى الاخر کانَ سابقة الىَ الجنّة؛
هر يک از دو نفـرى که ميان آنها نزاعى واقع و يکـى از آن دو رضايت ديگرى را بجـويـد ، سبقت گيـرنـده اهل بهشت خـواهـد بــود.
العقوق يعقب القلة و يؤدي الي الذلة؛
نارضايتي پدر و مادر ، کم تواني را به دنبال دارد و آدمي را به ذلت مي کشاند.
ألتَّقَلُّلُ وَ لا التَّذَلُّلُ.
به اندک بسنده کنيد و تن به ذلت ندهيد
أَيُّما مُسلِمَينِ تَهاجَرا فَمَكَثا ثَلاثا لايَصطَلِحانِ اِلاّ كانا خارِجَينِ مِنَ السلامِ، وَ لَم يَكُن بَينَهُما وَلايَةٌ فَاَيُّهُما سَبَقَ اِلى كَلامِ اَخيهِ كانَ السّابِقَ اِلَى الجَنَّةِ يَومَ الحِسابِ؛
دو مسلمانى كه سه روز با هم قهر كنند و آشتى ننمايند، هر دو از اسلام بيرون مى روند و ميان آنان هيچ پيوند دينى نيست و هر كدام از آنها پيش از ديگرى با برادرش حرف بزند، در روز قيامت زودتر به بهشت مى رود.
مَن يَطلُبُ العِزَّ بِغَيرِ حَقٍّ يَذِلُّ وَ مَن عانَدَ الحَقُّ لَزِمَهُ الوَهنُ؛
هر کس به جز حق جوياي عزت شود به ذلت در افتد و هر کس با حق عناد ورزد خوار گردد.
ما من رَجُلٍ تَکبّرَ أَو تَجبَّرَ الّا لذلَّةٍ يَجدُها في نَفسِهِ؛
هيچ مردي نيست که تکبر بورزد يا خود را بزرگ بشمارد مگر بخاطر ذلتي که در نفس خود مي يابد.
عِزُّ المُؤمِنِ غِناهُ عَنِ النَّاسِ؛
عزّت مؤمن در بى نيازى او از مردم است.
مَنْ طَلَبَ عِزّا بِظُلْمٍ و َباطِلٍ أَوْرَثَهُ اللّهُ ذُلاًّ بِإِنْصافٍ وَ حَقٍّ؛
هر كس عزّت را با ظلم و باطل طلب كند، خداوند به انصاف و حق ذلّت نصيبش مى نمايد.
الدَّهرُ يَومانِ يَومٌ لَکَ وَ يَومٌ عَلَيکَ فَاذا کانَ لَکَ فَلا تَبطَر وَ إذا کانَ عَلَيکَ فَاصبِر.روزگار دو روز است، روزي به نفع تو و روزي به ضرر تو، چون به سودت شد شادي مکن، و چون به زيانت گرديد غم مخور.
رَضِيَ بِالذُّلِّ مَنْ كَشَفَ عَنْ ضُرِّهِ
كسى كه از گرفتارى خود پرده بر دارد، به خوارى تن داده است.
اَلمَنِيَّةُ وَ لاَ الدَّنِيَّةُ و َالتَّقَلُّلُ و َلاَ التَّوَسُّلُ؛
مرگ آرى امّا پستى و خوارى هرگز، به اندك ساختن آرى امّا دست سوى اين و آن دراز كردن هرگز.
مَن أَقَرَّ بِالذُّلِّ طائِعا فَلَيسَ مِنّا أَهلَ البَيتِ؛
هر كس آزادانه ذلّت را بپذيرد از ما خاندان نيست.
اَلنّاسُ مِن خَوفِ الذُّلِّ مُتَعَجِّلُوا الذُّلِّ؛
مردم از ترس ذلّت به سوى ذلّت مى شتابند.