نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 <    <<    141   142   143   144   145    >>    >
 
+ سپهري 

عصر عاشورا کنار خيمه‌هاي سوخته
ذوالجناحي ماند با يال‌ رهاي سوخته

در هياهوي عصر عاشورا، درست زماني که آسمان سرخ شد، زمين سرخ و چهره برخي از
خجالت سرخ؛ صداي شيهه اسبي که در واقع خروش ضجه‌اي از عمق جان بود؛ باد صحرا را به
آتش کشيد. توفاني از شن به‌پا خاست، غم و غباري عجيب به راه افتاد و در ازدحام خشم
و خون و گرد، اسبي بدون سوار پديدار شد. در همين هنگام، صداي شيون شاعري بلند
شد:

ذوالجناح آمد و آيينه زخم است تنش
هر چه آيينه به قربان چنين آمدنش

اسب لنگان لنگان و خون چکان، اما بيقرار، به سمت خيمه خالي خورشيد خود را
مي‌کشيد. يال‌هاي پريشانش، باد را مي‌شکافت. کاکل خونينش بوي سيب و گودال قتلگاه
مي‌داد. از گوشه تيرهايي که به دست و پايش خورده بود خون مي‌چکيد. زين واژگونش
حرف‌هاي زيادي براي گفتن داشت.

اولين کسي که به سمتش دويد، صبورترين بانوي عالم «زينب» بود. زن‌ها و بچه‌هاي
ديگر هم هراسان رسيدند. نوگلي سراغ بابايش را مي‌گرفت. آن يکي سراغ برادرش را.
ديگري از خوني که به آسمان رفت، مي‌پرسيد. اسب ولي سرش را به زير انداخت و آرام
يال‌هايش را تکان و کاکل خونينش را نشان داد و انگار:

با سکوتي به بلنداي هزاران فرياد
نوحه مي‌خواند و بانوي حرم سينه زنش

ذوالجناح با چشمان پر از اشک خود چه مي‌گفت که صداي ولوله ملائک بلند شد؟

اسب توان ايستادن نداشت. در برق چشمان مي‌شد خيمه‌ها را ديد که به آتش کشيده شده
بودند. کودکان را ديد که آواره صحرا و خارهاي بيابان شدند. تازيانه‌ها را ديد که
بالا مي‌روند و بر بدن‌هاي نحيف کودکان فرود مي‌آيند. همه اينها را ديد و به
يکباره:

آنقدر از بي‌کسي بر سنگ‌ها کوبيد سر
تا که داد آخر به رسم عاشقان جان
ذوالجناح

+ سپهري 
شبيه حسرت پروانه هاست اين بانو
سفير واقعه ي کربلاست اين بانو

هميشه حک شده نامش به روي دوران ها
غريب غربت دير آشناست اين بانو

کسي شنيده زني لشکري به هم ريزد؟؟
به حق که دختر شير خداست اين بانو

سکوت ميکنم و شعر ميشود اينجا
مفاعلن فعلاتن ...صداست اين بانو

کم است واژه ي "بانو" براي تعريفش
که اسوه ي همه ي مردهاست اين بانو
+ سپهري 
نگاهش کهکشان را تاب مي داد
شب تاريک را مهتاب مي داد
اگر يک دست در تن داشت عباس!
تمام کربلا را آب مي داد
+ سپهري 
دردانه مرتضي .زمين .طوفان تب
چشمان رباب .کربلا .عطشان لب
اصغر .عباس .نينوا. مشک . فرات
زينب زينب زينب زينب زينب
+ سپهري 

آب را به روي بچه هاي آسمان بسته اند. لبهاي زنها و کودکان خشکيده است. مرد مامور
مي شود تا مشک آبي به اهل حرم برساند. مثل عقابي بر يالهاي اسب سوار مي شود و به
سمت دريا کشيده مي شود.

فصل برگريزان است و مرد مي‌ خروشد و برگ‌هاي زرد در زير سمهاي اسبش له مي
شوند.
پشت سرش ابري سياه سرفه مي کند؛‌ پيش رويش دريايي تشنه منتظر ايستاده
است.
مرد با شتاب مي‌تازد و راه در پشت سرش گم مي‌شود .
ابرها همچنان
مي‌غرند و او بي هيچ واهمه اي همچنان پيش مي‌رود.
کم کم دريا برايش آغوش باز مي
کند. موج ها به احترامش برمي‌خيزند. فرشته‌هاي نگران، لبخند مي‌زنند.
لب‌هاي ترک
خوررده مرد، همچون کبوتري به سمت خنکاي آب پر مي‌کشند.
دست‌هاي ماتم زده مشک، با
آب آشنا مي شود.
صداي نوزادي شش ماهه دل مرد را مي‌لرزاند. از جا کنده
مي‌شود.
نگاه شعله‌ورش به سمت خيمه هاي افروخته مي‌چرخد.
مرد تشنه، مشک
سيراب را به دوش مي‌ اندازد.
حالا پشت سرش دريايي نگران، پيش رويش
برگريزان...
حالا ساقي مست است و ميخانه در آتش!
ابري هراسان با دلي سياه
مي‌غرد!
برگ‌هاي زرد زير پاهاي اسبش مي شکنند و مرد به سمت کودکان تشنه مي
تازد.
رعدي مي غرد و تيري به چشمهاي بي تابش بوسه مي زند.

برق شمشيري از پشت سر بازوان رشيدش را نشانه مي رود. مشک به گريه مي افتد.

ساقه نخلي مي بيند و مي شکند.
گلوي مشک خشک مي‌شود. مرد از فراز آسمان به
زمين مي افتد. پشت آسمان خم مي شود. صداي ناله اي از عرش بگوش مي رسد.

اسبي بدون سوار خون چکان و سوگوار به سمت خيمه هاي سوخته از عطش قدم بر مي
دارد.
دو دست که خنکاي آب را چشيده‌ اند، کنار ساحل جا مي‌مانند.
صداي چند
کودک؛ سوار بر شانه‌هاي باد؛ نزديک مي‌شود:
_: عمو جان! ... عمو جان! ... عمو!

کربلا عصاره بهشت است و عاشورا آبروي عشق. اگر
کربلا نبود هيچ گلي از زمين نمي روييد و مشام هيچ انسان آزاده اي حقيقت را استشمام نمي کرد. اگر
کربلا نبود عاشورا نبود و اگر عاشورا نبود امروز عشق بر سر هر کوي و برزني بيگاري نمي کرد.

التماس دعا


?????آموختـــــــــه ايم از تو وفـــــــاداري را??
????خون تو نوشــــــــت معنـــــي ياري را???
???اي کاش که آب کربلا مــــي آموخت????
??آن روز ز چشـــــــــــمت آبرو داري را ?????
???اي کاش که آب کربلا مــــي آموخت????
????خون تو نوشــــــــت معنـــــي ياري را???
?????آموختـــــــــه ايم از تو وفـــــــاداري را??


اَلسَّلامُ عَلَيْکَ يااَباعَبْدِاللَّهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَيْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ [اَبَداً] ما بَقيتُ وَبَقِىَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِيارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ ....


+ ناصر 
بخداوقتي مياي سرميزني اينقدنظرميذاري که شرمنده ميشم
فقط ميتونم بگم فدات
موفق باشيد

پاسخ

سلام:ممنون.......اگر دير جواب ميدم به خاطر شبهاي محرمي است چون بيشتر وقت مسجد هستم.التماس دعاي فرج.
کاش بوديم آن زمان کاري کنيم
از تو و طفلان تو ياري کنيم
کاش ما هم کربلايي مي شديم
در رکاب تو فدايي مي شديم
السلام عليک يا ابا عبدالله …
حسين جان! «اشهد انّك قد اقمتَ الصّلاة»؛ گواهى مى‌دهم كه تو نماز را به پاداشتى.
حسين جان! عصر تاسوعا يك شب مهلت خواستى و فرمودى: من نماز را دوست دارم و مى‌خواهم امشب را نماز بخوانم.
حسين جان! ابوثمامه را كه هنگام نماز ظهر عاشورا را يادآورى كرد دعا كردى.
حسين جان! در نماز ظهر عاشورا خود و يارانت تيرهاى دشمن را به جان خريديد تا نماز به پاداريد.
حسين جان! صداى اذان على اكبر را در ظهر عاشورا مى‌شنويم.
حسين جان! ظهر عاشورا از مستحبات نماز مثل اذان و اقامه و جماعت و اول وقت دست برنداشتى.
حسين جان! به خواهرت فرمودى: مرا در نمازشبت فراموش نكن.
حسين جان! عزّت تو از پدرى است كه در كعبه متولد و در محراب شهيد شد و از مادرى است كه نور نمازش به آسمانها مى‌رفت.
حسين جان! سجده بر تربت كربلاى تو سبب قبولى نماز ماست.
از خدا بخواه كه شيرينى نماز را بچشيم و به فرزندانمان بچشانيم.

نهمين روز محرّم الحرام ، تاسوعاي حسيني ، روز يقين و وفاداري ، بر شيعيان جهان تسليت با[گل]
قتيل کربلا را دوست دارم
ذبيح بالقفا را دوست دارم

من از زوار دشت کربلايم
عزيز مصطفي را دوست دارم

قسم بر آب آب کودکانش
شهيد نينوا را دوست دارم

اگر چه شيعه خوبي نباشم
گل خير النسا را دوست دارم
###اشعار روز عاشورا###
چه خوب است روز عاشورا بميرم
که من خون خدا را دوست دارم

به والله به والله و به والله
حسين سر جدا را دوست دارم

خدايا قاري قرآن زينب
به روي نيزه ها را دوست دارم

به حق آخرين فرياد مولا
اميد خيمه ها را دوست دارم

قسم بر ياس و گلهاي شقايق
نسيم کربلا را دوست دارم

ايام سوگواري تاسوعاوعاشوراي حسيني برشما محب اهل بيت تسليت باد.
+ سپهري 
[گل][گل][گل]
به جز اينکه امام حسين در عاشورا شهيد شده است
عاشورا نيز در تاريخ شهيد شده است.
و پيام اصلي عاشورا(عدالت) نيز فراموش شده است.
پس در هر عاشورايي دو شهيد موجود است و بر هر شهيدي نوحه اي واجب.
ايام سوگواري حضرت اباعبدالله الحسين(ع) و تاسوعا و عاشورا تسليت باد .
[گل][گل][گل]
سلام
امام خامنه اي: عزيز‌ترين عزيزان پيامبر؛ کسى که رئيس دنياى اسلام، حاکم جامعه‌ى اسلامى و محبوب دل همه‌ى مردم، او را در آغوش مى‌گيرد و به مسجد مى‌برد. همه مى‌دانند که اين کودک، محبوب دلِ اين محبوبِ همه است. او روى منبر مشغول خطبه خواندن است که اين کودک، پايش به مانعى مى‌گيرد و به زمين مى‌افتد. پيامبر از منبر پايين مى‌آيد، او را در بغل مى‌گيرد و آرامش مى‌کند.
وليکن عبرتى که در قضيه‌ى عاشورا ما را به خود متوجه مى‌کند، اين است که ببينيم چه شد که پنجاه سال بعد از درگذشت پيغمبر صلوات‌اللَّه و سلامه عليه، جامعه‌ى اسلامى به آن حدى رسيد که کسى مثل امام حسين عليه‌السّلام، ناچار شد براى نجات جامعه‌ى اسلامى، چنين فداکارى‌اى بکند؟
شهادت امام حسين و ياران باوفايش تسليت باد
ما را از دعاي خيرتان فراموش نکنيد.
در مدرسه ي کربلا ، کودکان به چشم خود ديدند که بابا دو بخــــش است:

بخشي در صحـــــرا ، بخشـــي بر بالايٍ نيــــزه …

اما اينکـــه عمــــو چند بخش است را فقـط بــابـــا مي دانــد …

 <    <<    141   142   143   144   145    >>    >